14040823: تاریخ شفاهی: گفتگو با حاج‌قاسم صادقی از نیروهای مدافع آبادان / قسمت دوم

۰ نظر گزارش تخلف
الفبای غیرت | Honor.Alphabet
الفبای غیرت | Honor.Alphabet

سوار اتوبوس شدیم و جمعیت هم بدرقه‌مان کرد. یک‌طرف ذکر سلام و صلوات بود؛ طرف دیگر هم بچه‌هایی که شعر قبل انقلابی می‌خواندند؛ یکی هایده می‌خواند، یکی مهستی، یکی حمیرا، یکی سوسن. یکی آغاسی می‌خواند و یکی فرخ. هنوز حال و هوایشان، حال و هوای قبلی بود ولی شور و شوق رفتن به منطقه جنگی بین همه وجود داشت. چون همان طور که گفتم، گروه گروه بودیم. گروه ما ۷ نفر از بچه محل‌ها بود. دو نفرمان در خشک‌شویی کار می‌کردند؛ یکی در لبنیاتی. من هم بابام سبزی فروش بود.

گفتگو با حاج‌قاسم صادقی از نیروهای مدافع آبادان/ قسمت دوم

همه رزمنده‌ها اهل نماز و روزه نبودند
جوان ایرانی با هر تیپ و قیافه‌ای غیرت دارد
سیدمجتبی رک و داش‌مشتی بود
آمار آن‌کارگرهای فصلی که با ما آمدند جبهه هیچ‌جا ثبت نشد
یکی با قمه و سیگار و قاپ و ترنا آمده بود یکی با کتاب دعایش
منافقین گرای قطار مهمات را به عراق دادند و بمبارانش کردند
پیچید که ۲ هزار کماندوی هادی غفاری وارد اهواز شدند
یک اسلحه M1 با پنج فشنگ به من رسید
قصه آوارگان آبادان از آوارگان غزه بدتر است
سیدمجتبی مثل حضرت حمزه (ع) بود
یک‌پرستار بود که شب‌ها از پشت بام به دشمن علامت می‌داد
دکتر محمدعلی حبیب‌الله از آمریکا به جبهه آمد
شاهرخ به بچه‌ها گفت قبل از انقلاب من ولی فقیه شماها بودم!

https://www.tabnak.ir/fa/news/1339842

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

14040823: تاریخ شفاهی: گفتگو با حاج‌قاسم صادقی از نیروهای مدافع آبادان / قسمت دوم

۲ لایک
۰ نظر

سوار اتوبوس شدیم و جمعیت هم بدرقه‌مان کرد. یک‌طرف ذکر سلام و صلوات بود؛ طرف دیگر هم بچه‌هایی که شعر قبل انقلابی می‌خواندند؛ یکی هایده می‌خواند، یکی مهستی، یکی حمیرا، یکی سوسن. یکی آغاسی می‌خواند و یکی فرخ. هنوز حال و هوایشان، حال و هوای قبلی بود ولی شور و شوق رفتن به منطقه جنگی بین همه وجود داشت. چون همان طور که گفتم، گروه گروه بودیم. گروه ما ۷ نفر از بچه محل‌ها بود. دو نفرمان در خشک‌شویی کار می‌کردند؛ یکی در لبنیاتی. من هم بابام سبزی فروش بود.

گفتگو با حاج‌قاسم صادقی از نیروهای مدافع آبادان/ قسمت دوم

همه رزمنده‌ها اهل نماز و روزه نبودند
جوان ایرانی با هر تیپ و قیافه‌ای غیرت دارد
سیدمجتبی رک و داش‌مشتی بود
آمار آن‌کارگرهای فصلی که با ما آمدند جبهه هیچ‌جا ثبت نشد
یکی با قمه و سیگار و قاپ و ترنا آمده بود یکی با کتاب دعایش
منافقین گرای قطار مهمات را به عراق دادند و بمبارانش کردند
پیچید که ۲ هزار کماندوی هادی غفاری وارد اهواز شدند
یک اسلحه M1 با پنج فشنگ به من رسید
قصه آوارگان آبادان از آوارگان غزه بدتر است
سیدمجتبی مثل حضرت حمزه (ع) بود
یک‌پرستار بود که شب‌ها از پشت بام به دشمن علامت می‌داد
دکتر محمدعلی حبیب‌الله از آمریکا به جبهه آمد
شاهرخ به بچه‌ها گفت قبل از انقلاب من ولی فقیه شماها بودم!

https://www.tabnak.ir/fa/news/1339842

اخبار و سیاست