در حال بارگذاری ویدیو ...

لی مین هو و کیم هی سان در پشت صحنه های سریال ایمان (شمشیر وسط شکم و جراحی و غش غشِ خنده)

۲۰ نظر
گزارش تخلف
فریماه (آفلاین شدم... اما شما روی خط لبخند بمونید)

یه توضیحاتی بدم راجع به این ویدیو و دو تای بعدیش. یه برنامه ی هفتاد دقیقه ای بوده که توی اون در پشت صحنه یکی از عکسبرداری های مدلینگِ کیم هی سان به سراغش رفتن و ازش درباره سریال ایمان پرسیدن. تو کل اون برنامه هی سان داره درباره ایمان صحبت میکنه و یه تیکه هایی از سریال و پشت صحنه ها هم نشون داده میشه اما چون این برنامه درباره هی سان هست، توی پشت صحنه ها هم بیشتر، تمرکز روی بازی و صحنه های حضور اونه تا مین هو. بخاطرِ همین من از اون برنامه فقط چند تا تیکه کوچولوش که مین هو هم هست رو اینجا میذارم.
تو این قسمتِ برنامه هی سان داره از پشت صحنه سکانسی که چوی یونگ رو با شمشیر زخمی میکنه میگه. اولش که همون نصفه شمشیر رو هم تا اون بیخ، میبَره تو شیکم مین هوی بیچاره. که بهش میگن بااابااا اونو یکم عقب تر نگه دار تا جا داشته باشه که بقیه شو خودِ چوی یونگ بکنه تو شیکمش. طفلک مین هو هم انقدر حس صحنه گرفتتش که راس راسی فکر کرده شمشیر رفته تو شیکمش و نمیتونه نفس بکشه.
خلاصه حالا فرض میکنیم شمشیر در محل مورد نظر جاسازی شد ولی مگه این چوی یونگ خوش خنده ی ما میذاره خودشو بقیه برن تو حس؟! نیگا تو رو خدا دراز به دراز افتاده رو زمین اونوقت داره شمشیره رو وسط شیکمش میچرخونه! خب نکن عزیزم اون مثلا شمشیره هااااا..
حالا.. یه دقیقه بعد فکر میکنه اگه صورتشو اونوری کنه و زیرزیرکی بخنده هیچکس نمیبینتش... اصن داستانی بوده اون سکانس.

بعدش میرسیم به سکانس جراحیِ چوی یونگ. جالب ترین قسمت در این پشت صحنه این حیای مین هوئه که منو کشته که یکسره میخواد خودشو بپوشونه تا بدنش دیده نشه.

نظرات (۲۰)

Loading...

توضیحات

لی مین هو و کیم هی سان در پشت صحنه های سریال ایمان (شمشیر وسط شکم و جراحی و غش غشِ خنده)

۴۸ لایک
۲۰ نظر

یه توضیحاتی بدم راجع به این ویدیو و دو تای بعدیش. یه برنامه ی هفتاد دقیقه ای بوده که توی اون در پشت صحنه یکی از عکسبرداری های مدلینگِ کیم هی سان به سراغش رفتن و ازش درباره سریال ایمان پرسیدن. تو کل اون برنامه هی سان داره درباره ایمان صحبت میکنه و یه تیکه هایی از سریال و پشت صحنه ها هم نشون داده میشه اما چون این برنامه درباره هی سان هست، توی پشت صحنه ها هم بیشتر، تمرکز روی بازی و صحنه های حضور اونه تا مین هو. بخاطرِ همین من از اون برنامه فقط چند تا تیکه کوچولوش که مین هو هم هست رو اینجا میذارم.
تو این قسمتِ برنامه هی سان داره از پشت صحنه سکانسی که چوی یونگ رو با شمشیر زخمی میکنه میگه. اولش که همون نصفه شمشیر رو هم تا اون بیخ، میبَره تو شیکم مین هوی بیچاره. که بهش میگن بااابااا اونو یکم عقب تر نگه دار تا جا داشته باشه که بقیه شو خودِ چوی یونگ بکنه تو شیکمش. طفلک مین هو هم انقدر حس صحنه گرفتتش که راس راسی فکر کرده شمشیر رفته تو شیکمش و نمیتونه نفس بکشه.
خلاصه حالا فرض میکنیم شمشیر در محل مورد نظر جاسازی شد ولی مگه این چوی یونگ خوش خنده ی ما میذاره خودشو بقیه برن تو حس؟! نیگا تو رو خدا دراز به دراز افتاده رو زمین اونوقت داره شمشیره رو وسط شیکمش میچرخونه! خب نکن عزیزم اون مثلا شمشیره هااااا..
حالا.. یه دقیقه بعد فکر میکنه اگه صورتشو اونوری کنه و زیرزیرکی بخنده هیچکس نمیبینتش... اصن داستانی بوده اون سکانس.

بعدش میرسیم به سکانس جراحیِ چوی یونگ. جالب ترین قسمت در این پشت صحنه این حیای مین هوئه که منو کشته که یکسره میخواد خودشو بپوشونه تا بدنش دیده نشه.