رمان بهم نمره چند میدی؟(توضیحات) (پارت28)
یا خدااااا من:دوتایی !چ چیکار؟.پرهام:اره دوتایی اما قبلش باید یه چیزایی مشخص شه. یهو انگار زد به سیم آخر. پرهام:چطوری دلت امد اونجوری ولم کنی حتی یه لحظه هم خودتو جای من نذاشتی! خیلیییی نامردی ولم کردی اونم بعد اینکه بهت گفتم دوست دارم. (بعدم با حرص). واسه من تو نامت تضاد ردیف میکنی مگه من گفتم که عاشق پولت شدم خودم به اندازه کافی واسه هر دومون پول دارم. (بعد یه مکث). تو نامت نوشتی که از عاشق شدن میترسی. خب پس یعنی اگه نترسی عاشقم میشی مگه نه؟.حتی مهلت اینو نداد که بگم الانم عاشقتم. از این اخلاقش خوشم میومد تند تند و با حرص حرف میزد و به کسی هم اجازه حرف زدن نمیداد نمیدونم چرا وقتی اینجوری حرص میخوره خندم میگیره. پرهام با تهدید:خب از این به بعد بدون ترس عاشقم شو و اینو بدون که اگه یه باره دیگه اینطوری ولم کنی من.... ساسان:هی عوضی داری چه غلطی میکنی ؟.فاصله صورت منو پرهام خیلی کم بود و هر کی میدید فکر میکرد داریم همو میبوسیم. پرهام به ساسان نگاه کرد بعدم یواش بهم گفت. پرهام:ساسانه؟.منم با سر تایید کردم. پرهام:خب مثل اینکه اون کاری که قرار بود دوتایی انجام بدیم با پای خودش امد. بعدم با شیطنت نگام کردو.پرهام:شما که استاد بهم نمره چند میدی هستین باید بهتون بگم که الان باید بریم تو کارش. وای خدایا یعنی میخواد چه بلایی سر ساسان بیاره. ساسان با داد:عوضی مگه نشنیدی چی گفتم. داشتین چه غلطی میکردین؟بعدم یه نگاه بدی به من کرد.ساسان:دختره اشغال اگه ابروتو نبردم. پرهام با عصبانیت:اریکا میشه در مغازه رو ببندی. تا حالا انقد عصبانی ندیده بودمش بی هیچ حرفی رفتم کرکره رو پایین کشیدم و در مغازه رو قفل کردم. پرهام رفت و دقیقا رو به روی ساسان قرار گرفت. پرهام:بهت یاد ندادن که چطوری با یه خانوم محترم رفتار کنی.ویه مشت محکم به طرف چپ صورت ساسان زد. دستمو گرفتم جلو دهنم که جیغ نزنم. ساسانم خواست به پرهام مشت بزنه که پرهام دستشو گرفتو پیچوند. صدای داد ساسان رفت هوا. پس الکی نبود وقتی مچ دستمو میگرفت احساس میکردم داره پاره میشه واقعا زورش خیلی زیاد بود. پرهام:زود باش معذرت خواهی کن. ساسان:دستمو ول کن پسره ی اشغال. پرهامم همچین فشاری به دستش اورد که گفتم الانه که از جا کنده شه. میدونستم این موضوع بعدا برام دردسر میشه ولی دیگه واسم مهم نبود چون پرهام پشتم بود. ساسان با ناله:آخ دستم. دستمو ول کن.
نظرات (۱۲)