در حال بارگذاری ویدیو ...

انیمیشن اسراف سیب و عکس العمل حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام

۰ نظر
گزارش تخلف
علی پیام
علی پیام

پرهیز از اسراف و برخورد با مسرفین در سیره ائمه معصومین علیهم‌السلام نیز به کرات دیده می‌شود. در ادامه و به مناسبت 23 ذی‌القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع) نمونه‌ای از برخورد با اسراف در سیره ثامن‌الحجج(ع) با استناد به جلد ششم کتاب فروع کافی (صفحه297) نقل می‌شود:

نسیم خنکی می‌وزید. گنجشک‌ها روی درخت بزرگ بلوط شلوغ کرده بودند. چند نفر از دوستان و آشنایان در خانه امام رضا(ع) مهمان بودند. امام از اتاق بیرون آمد. دقایقی سپری شد. مهمان‌ها منتظر برگشتن امام بودند و از دیر کردن ایشان نگران شدند. یکی از دوستان جوان امام که از لای در متوجه آمدن امام شد، ‌بیرون آمد.

سرورم! چرا داخل نمی‌شوید؟ چیزی شما را ناراحت کرده است؟

امام سیب نیم‌خورده‌ای را نشان داد و گفت: این میوه را چه کسی این گونه خورده؟

مرد جوان صدایش را بلند کرد: این میوه نیم‌خورده کیست؟

مهمان‌ها از اتاق بیرون آمدند. مرد جوان سیب نیم‌خورده را از امام گرفت و باز حرفش را تکرار کرد. یکی از مهمانان دست بر سینه گذاشت و گفت: مولایم! از شما عذر می‌خواهم، این سیب را من خورده‌ام.

امام رو به او کرد و فرمود: چرا اسراف می‌کنی؟ چرا قدر نعمت‌های خدا را نمی‌دانی و به آن بی‌اعتنایی، ‌مگر نمی‌دانی که خدا اسراف‌کاران را به سختی عذاب می‌دهد؟

امام با مهمانان به اتاق برگشت. وقتی همه در جای خود نشستند، امام رو به آن‌ها کرد و فرمود: دوستان من! وقتی به چیزی نیاز ندارید، بیهوده آن را تلف نکنید و اگر خودتان به آن احتیاج ندارید به کسی بدهید که به آن نیازمند است.

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

انیمیشن اسراف سیب و عکس العمل حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام

۰ لایک
۰ نظر

پرهیز از اسراف و برخورد با مسرفین در سیره ائمه معصومین علیهم‌السلام نیز به کرات دیده می‌شود. در ادامه و به مناسبت 23 ذی‌القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع) نمونه‌ای از برخورد با اسراف در سیره ثامن‌الحجج(ع) با استناد به جلد ششم کتاب فروع کافی (صفحه297) نقل می‌شود:

نسیم خنکی می‌وزید. گنجشک‌ها روی درخت بزرگ بلوط شلوغ کرده بودند. چند نفر از دوستان و آشنایان در خانه امام رضا(ع) مهمان بودند. امام از اتاق بیرون آمد. دقایقی سپری شد. مهمان‌ها منتظر برگشتن امام بودند و از دیر کردن ایشان نگران شدند. یکی از دوستان جوان امام که از لای در متوجه آمدن امام شد، ‌بیرون آمد.

سرورم! چرا داخل نمی‌شوید؟ چیزی شما را ناراحت کرده است؟

امام سیب نیم‌خورده‌ای را نشان داد و گفت: این میوه را چه کسی این گونه خورده؟

مرد جوان صدایش را بلند کرد: این میوه نیم‌خورده کیست؟

مهمان‌ها از اتاق بیرون آمدند. مرد جوان سیب نیم‌خورده را از امام گرفت و باز حرفش را تکرار کرد. یکی از مهمانان دست بر سینه گذاشت و گفت: مولایم! از شما عذر می‌خواهم، این سیب را من خورده‌ام.

امام رو به او کرد و فرمود: چرا اسراف می‌کنی؟ چرا قدر نعمت‌های خدا را نمی‌دانی و به آن بی‌اعتنایی، ‌مگر نمی‌دانی که خدا اسراف‌کاران را به سختی عذاب می‌دهد؟

امام با مهمانان به اتاق برگشت. وقتی همه در جای خود نشستند، امام رو به آن‌ها کرد و فرمود: دوستان من! وقتی به چیزی نیاز ندارید، بیهوده آن را تلف نکنید و اگر خودتان به آن احتیاج ندارید به کسی بدهید که به آن نیازمند است.

کارتون و انیمیشن