در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان «من و داداشیم» پارت ۷۶

۳ نظر گزارش تخلف
_Pishi_
_Pishi_

با صدای بلند-داشتی تاب میخوردی؟!!..تو غلط کردی..مگه نگفتم بهش نزدیک نشو ها؟!!.داشتی تاب میخوردی هه..پس عمه من بود تو بغل اون پسره..
بلند شدم نشستم جلوش..
+داری اشتباه میکنی..من نرفتم تو بغلش فقط تعادلم بهم خورد..اون کشید مـ...
سوزش دردناکی رو روی صورتم حس کردم..دست لرزونمو گذاشتم رو صورتم..چی کار کرد؟؟..منو زد؟؟..کی؟آراد؟منو؟..چشمام پر اشک شد..از جام بلند شدم..آراد کلافه و پریشون نگام میکرد..چرا منو زد؟؟من که کاری نکرده بودم..سر هیچ‌ و پوچ زد گوشم..تو گوش کسی که حتی باباشم روش دست بلند نکرده بود..شلمو رو سرم مرتب کردم و رفتم سمت در که خودشو بین من و در قرار داد..
-گوه خوردم..عصبانی بودم ببخشید..اصن بیا بزن تو گوشم فقط نرو..
به زمین نگاه میکردم..دندونامو به هم فشار میدادم..
+برو کنار..
-خواهش میکنم..غلط کردم..
چشماش پر اشک شد..من سیلی خورده بودم این چرا داشت گریه میکرد؟!..
-اشکمو در نیار آرام..هرکاری بگی میکنم فقط نرو..بری میمیرم..
طاغت دیدن التماسشو نداشتم..رفتم روی کاناپه نشستم..اومد جلوم نشست..چونمو گرفت و چرخوند تا صورتمو ببینه..
-بشکنه دستم..قهری؟
عکس‌العملی نشون ندادم..
-باشه فقط بمون..
اشکاشو پاک کرد..دومین باری بود که اشکشو میدیدم..هر بارم بخاطر رفتن من اشکش در اومد..خب تقصیر خودش بود میخواست نزنه تو گوشم..صورتم هنوز میسوخت..کنارم روی مبل نشست..جایی که زده بودو بوسید..بازم عکس‌العملی نشون ندادم..دستمو گرفت تو دستاش..سرشو گذاشت رو شونم..
-چند بار بگم غلط کردم میبخشی؟!
بازم چیزی نگفتم..
-خوشت میاد اشکمو در بیاری..عصبانی بودم یه گوهی خورم حالا پشیمونم..به جون آراد دیگه تکرار نمیشه..
+جون خودتو قسم نخور..
-چشم قربون اون صدات بشم..آشتی؟
⬇نظرات⬇

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

رمان «من و داداشیم» پارت ۷۶

۶ لایک
۳ نظر

با صدای بلند-داشتی تاب میخوردی؟!!..تو غلط کردی..مگه نگفتم بهش نزدیک نشو ها؟!!.داشتی تاب میخوردی هه..پس عمه من بود تو بغل اون پسره..
بلند شدم نشستم جلوش..
+داری اشتباه میکنی..من نرفتم تو بغلش فقط تعادلم بهم خورد..اون کشید مـ...
سوزش دردناکی رو روی صورتم حس کردم..دست لرزونمو گذاشتم رو صورتم..چی کار کرد؟؟..منو زد؟؟..کی؟آراد؟منو؟..چشمام پر اشک شد..از جام بلند شدم..آراد کلافه و پریشون نگام میکرد..چرا منو زد؟؟من که کاری نکرده بودم..سر هیچ‌ و پوچ زد گوشم..تو گوش کسی که حتی باباشم روش دست بلند نکرده بود..شلمو رو سرم مرتب کردم و رفتم سمت در که خودشو بین من و در قرار داد..
-گوه خوردم..عصبانی بودم ببخشید..اصن بیا بزن تو گوشم فقط نرو..
به زمین نگاه میکردم..دندونامو به هم فشار میدادم..
+برو کنار..
-خواهش میکنم..غلط کردم..
چشماش پر اشک شد..من سیلی خورده بودم این چرا داشت گریه میکرد؟!..
-اشکمو در نیار آرام..هرکاری بگی میکنم فقط نرو..بری میمیرم..
طاغت دیدن التماسشو نداشتم..رفتم روی کاناپه نشستم..اومد جلوم نشست..چونمو گرفت و چرخوند تا صورتمو ببینه..
-بشکنه دستم..قهری؟
عکس‌العملی نشون ندادم..
-باشه فقط بمون..
اشکاشو پاک کرد..دومین باری بود که اشکشو میدیدم..هر بارم بخاطر رفتن من اشکش در اومد..خب تقصیر خودش بود میخواست نزنه تو گوشم..صورتم هنوز میسوخت..کنارم روی مبل نشست..جایی که زده بودو بوسید..بازم عکس‌العملی نشون ندادم..دستمو گرفت تو دستاش..سرشو گذاشت رو شونم..
-چند بار بگم غلط کردم میبخشی؟!
بازم چیزی نگفتم..
-خوشت میاد اشکمو در بیاری..عصبانی بودم یه گوهی خورم حالا پشیمونم..به جون آراد دیگه تکرار نمیشه..
+جون خودتو قسم نخور..
-چشم قربون اون صدات بشم..آشتی؟
⬇نظرات⬇