می توانم آن را حس کنم، دارم می لرزم تا کی میخوای به من نگاه کنی؟ به من بگو چه احساسی داری من به شما می گویم که جور دیگری رفتار نکنید. هر چی دلت بخواد حالا دستم را بگیر
느낌이 오잖아 떨리고 있잖아 언제까지 눈치만 볼 거니 네 맘을 말해봐 딴청 피우지 말란 말이야 네 맘 가는 그대로 지금 내 손을 잡아
بیا دستمو بگیر
어서 내 손을 잡아
هر بار که ناخواسته سرم را برمیگردانم چشمان ما به هم می رسند چندین شب در رویاهای من ظاهر می شود چیزی که تمام شب مرا آزار می دهد از بین تمام صندلی های خالی، انتخاب صندلی کنارم حتی بدون اینکه بداند قبل از اینکه بفهمم دارم بلند بلند می خندم که داره میریزه
우연히 고개를 돌릴 때 마다 눈이 마주치는 건 몇일밤 내내 꿈속에 나타나 밤새 나를 괴롭히는 건 그 많은 빈자리 중에서 하필 내 옆자릴 고르는 건 나도 모르게 어느새 실없는 웃음 흘리고 있다는 건
خب پس حرفم تموم شد باید صحبت کنیم؟
그럼 말 다했지 뭐 우리 얘기 좀 할까
می توانم آن را حس کنم، دارم می لرزم تا کی میخوای به من نگاه کنی؟ به من بگو چه احساسی داری من به شما می گویم که جور دیگری رفتار نکنید. هر چی دلت بخواد حالا دستم را بگیر
느낌이 오잖아 떨리고 있잖아 언제까지 눈치만 볼 거니 네 맘을 말해봐 딴청 피우지 말란 말이야 네 맘 가는 그대로 지금 내 손을 잡아
وقتی تلفنم می لرزد قلبم تند می زند نشستن یعنی اوه بدون اینکه بدونی لحن شما ناگهان شیطنت آمیز می شود اگر مدام بخواهم آن را بشنوم چه باید بکنم؟ (از آنجا دور می شود) (چشم ها به هم می رسند) تا کی میخوای وانمود کنی که نمیدونی
핸드폰 진동에 심장이 덜컥 내려 앉는다는 건 오 나도 모르게 어느새 짓궂은 네 말투 자꾸 듣고 싶은걸 어떡해 (저기 멀리 걸어온다) (눈이 마주친다) 언제까지 넌 모른척 할거니
عشق اومده من و تو آنقدر دوستت دارم که طاقت ندارم، همین. دیگه بهش فکر نکن هر چی دلت بخواد
사랑이 온거야 너와 나 말이야 네가 좋아 정말 못 견딜 만큼 그거면 된거야 더는 생각하지 말란 말이야 네 맘 가는 그대로
دارم احساس می کنم (دارم احساس می کنم) می لرزم تا کی میخوای به من نگاه کنی؟ به من بگو چه احساسی داری من به شما می گویم که جور دیگری رفتار نکنید. هر چی دلت بخواد حالا دستم را بگیر
느낌이 오잖아 (느낌이 오잖아) 떨리고 있잖아 언제까지 눈치만 볼 거니 네 맘을 말해봐 딴청 피우지 말란 말이야 네 맘 가는 그대로 지금 내 손을 잡아
فقط دستم را بگیر حالا دستم را بگیر
그냥 내 손을 잡아 지금 내 손을 잡아