در حال بارگذاری ویدیو ...

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور - سروده حافظ - خوانش شهید خطیبی

میهن دوست
میهن دوست

یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نِه‌ ای از سِرّ غیب باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
ای دل اَر سیل فنا بنیاد هستی برکَند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور - سروده حافظ - خوانش شهید خطیبی

۰ لایک
۰ نظر

یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نِه‌ ای از سِرّ غیب باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
ای دل اَر سیل فنا بنیاد هستی برکَند چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

موسیقی و هنر