خاطره حاج رضا فراهانی محافظ شخصی امام خمینی(ره) از آزادسازی خرمشهر و نقاره زنی حرم امام رضا(ع)

۰ نظر
گزارش تخلف
علی پیام
علی پیام

رضا فراهانی فرزند محمد در سال 1331 در شهر آشتیان متولد، شد، و در سال 1356 به جریان مبارزه با رژیم شاه پیوست و با پیروزی انقلاب و ورود حضرت امام (ره) به قم جزو نیروهای ویژه حفاظت از امام در آمد، و تا زمان رحلت حضرت امام(ره) از خادمین و پاسداران وفادار به بیت شریف امام راحل بود. آنچه می خوانید گوشه ای از خاطرات ناگفته ایشان است :
یکی از چیزهایی که در آن زمینه مشکل داشتم عکس گرفتن با حضرت امام بود. اولین بار که عکس گرفتم نه عکاسی بلد بودم و نه هنر عکاسی داشتم. دوستی داشتم که دوربین ایشان را به امانت گرفته بودم. ناخواسته از حضرت امام وقت گرفتم. همیشه این موضوع در ذهنم بود که چه خوب است به تقلید از حضرت رسول (ص)، حضرت امام نوه‌هایش را روی پاهایش بنشانند و من در آن لحظه عکسی از ایشان بگیرم. حدود ساعت 1.5 بود. دوربین به دست وارد شدم. سلام کردم و عرض کردم: آقا جان، من می‌خواهم یک عکسی از شما و یاسر بگیرم. یاسر خیلی کوچک بود. آقا فرمودند: مانعی ندارد، اگر کارت زود انجام می‌شود همین الان بگیر اگر طول می‌کشد بگذار برای بعد از نماز، چون می‌خواهم برای نماز مهیا شوم. عرض کردم: نه آقا جان، خیلی زود تمام می‌شود. فرمودند: اشکالی ندارد. حضرت امام نشسته بودند و یاسر کنار دستشان بود و همان طور حضرت امام دستشان را به طرف یاسر دراز کرده بودند و در عکس انگار که گوش یاسر را گرفته‌اند. این صحنه را گرفتم. از آقا خواستم که یاسر را روی پاهایشان بنشانند. آقا یاسر را بلند کرده و روی پاهایشان نشاندند. چون هنر عکاسی بلد نبودم سرپا عکس انداختم و چون حالت نگاه کردن حضرت امام و یاسر به پایین بود در عکس این گونه نشان می‌دهد که چشم‌هایشان بسته است. یک عکس تکی هم با حالت نیم رخ از یاسر گرفتم و ...

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

خاطره حاج رضا فراهانی محافظ شخصی امام خمینی(ره) از آزادسازی خرمشهر و نقاره زنی حرم امام رضا(ع)

۰ لایک
۰ نظر

رضا فراهانی فرزند محمد در سال 1331 در شهر آشتیان متولد، شد، و در سال 1356 به جریان مبارزه با رژیم شاه پیوست و با پیروزی انقلاب و ورود حضرت امام (ره) به قم جزو نیروهای ویژه حفاظت از امام در آمد، و تا زمان رحلت حضرت امام(ره) از خادمین و پاسداران وفادار به بیت شریف امام راحل بود. آنچه می خوانید گوشه ای از خاطرات ناگفته ایشان است :
یکی از چیزهایی که در آن زمینه مشکل داشتم عکس گرفتن با حضرت امام بود. اولین بار که عکس گرفتم نه عکاسی بلد بودم و نه هنر عکاسی داشتم. دوستی داشتم که دوربین ایشان را به امانت گرفته بودم. ناخواسته از حضرت امام وقت گرفتم. همیشه این موضوع در ذهنم بود که چه خوب است به تقلید از حضرت رسول (ص)، حضرت امام نوه‌هایش را روی پاهایش بنشانند و من در آن لحظه عکسی از ایشان بگیرم. حدود ساعت 1.5 بود. دوربین به دست وارد شدم. سلام کردم و عرض کردم: آقا جان، من می‌خواهم یک عکسی از شما و یاسر بگیرم. یاسر خیلی کوچک بود. آقا فرمودند: مانعی ندارد، اگر کارت زود انجام می‌شود همین الان بگیر اگر طول می‌کشد بگذار برای بعد از نماز، چون می‌خواهم برای نماز مهیا شوم. عرض کردم: نه آقا جان، خیلی زود تمام می‌شود. فرمودند: اشکالی ندارد. حضرت امام نشسته بودند و یاسر کنار دستشان بود و همان طور حضرت امام دستشان را به طرف یاسر دراز کرده بودند و در عکس انگار که گوش یاسر را گرفته‌اند. این صحنه را گرفتم. از آقا خواستم که یاسر را روی پاهایشان بنشانند. آقا یاسر را بلند کرده و روی پاهایشان نشاندند. چون هنر عکاسی بلد نبودم سرپا عکس انداختم و چون حالت نگاه کردن حضرت امام و یاسر به پایین بود در عکس این گونه نشان می‌دهد که چشم‌هایشان بسته است. یک عکس تکی هم با حالت نیم رخ از یاسر گرفتم و ...

اخبار و سیاست