دلشوره : شعر و دکلمه فهیمه محمودی

۰ نظر
گزارش تخلف
سید مجتبی محمدی
سید مجتبی محمدی

دلشوره

ظهر است و بی بهانه دلش شور می زند
اما چه عاشقانه دلش شور می زند

هی سعی می کند که نبیند رقیه را
دریای بیکرانه دلش شور می زند

عباس بر نگشته،عطش سر به زیر نیست!
مشکی به روی شانه دلش شور می زند

گهواره روی دست زمین باد کرده است
ام البنین خانه دلش شور می زند

از خیمه های رو به تماشای آفتاب
شب میکشد زبانه ! دلش شور می زند

از او مپرس بعد برادر چه میکنی
وقتی که خواهرانه دلش شور می زند

در او دلیست از دل من ذوالجناح تر
با رقص تازیانه دلش شور می زند

چندین شب است ذهنِ پر آشوبِ نیزه ای
از اولین نشانه دلش شور می زند

حالا هزاروسیصد و اندی گذشته است
حالا غزل ترانه دلش شور می زند

فهیمه محمودی

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

دلشوره : شعر و دکلمه فهیمه محمودی

۲ لایک
۰ نظر

دلشوره

ظهر است و بی بهانه دلش شور می زند
اما چه عاشقانه دلش شور می زند

هی سعی می کند که نبیند رقیه را
دریای بیکرانه دلش شور می زند

عباس بر نگشته،عطش سر به زیر نیست!
مشکی به روی شانه دلش شور می زند

گهواره روی دست زمین باد کرده است
ام البنین خانه دلش شور می زند

از خیمه های رو به تماشای آفتاب
شب میکشد زبانه ! دلش شور می زند

از او مپرس بعد برادر چه میکنی
وقتی که خواهرانه دلش شور می زند

در او دلیست از دل من ذوالجناح تر
با رقص تازیانه دلش شور می زند

چندین شب است ذهنِ پر آشوبِ نیزه ای
از اولین نشانه دلش شور می زند

حالا هزاروسیصد و اندی گذشته است
حالا غزل ترانه دلش شور می زند

فهیمه محمودی

مذهبی