در حال بارگذاری ویدیو ...

Eshghe Mamnoo - Episode 143 - عشق ممنوع - قسمت 143 - دوبله فارسى

♡

https://www.youtube.com/watch?v=ThYxzSEquVo&list=PLidF7yGT2v6l6YXZY0-s0YUMBdwjK76aS ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید
فیروزه به خواسته اش می رسد و خبرنگاران عکس مهند و سها را چاپ می کنند و نهال روزنامه ها را می بیند. با مهند بحث شدیدی می کند و حلقه ی نامزدی اش را به او پس می دهد. مهند با سها تماس می گیرد و او را مقصر این اتفاقات می داند. تحسین و انعام معتقدند این کار توسط حلمی برنامه ریزی شده است و سعی دارند عدنان را متقاعد کنند مهند بی تقصیر است. فیروزه و سمر از این اتفاق خوشحالند و هنگامی که در مورد این پیروزی حرف می زدند، مراد حرف هایشان را می شنود و موضوع را به نهال می گوید. او نهال را مطلع می کند که آنها از جدایی او و مهند خوشحالند و از نهال می خواهد که به حرف هایشان گوش ندهد. مهند مجددا با نهال حرف می زند و او را متقاعد می کند که به او خیانت نکرده و فقط برای گرفتن عکسهایش به دیدار سها رفته است. آنها با هم آشتی می کنند و همه متعجب می شوند. سمر ناراحت است و با فیروزه تماس می گیرد و به او می گوید که نقشه ات موفقیت آمیز نبود و آنها بیشتر به هم وابسته شدند. عدنان فکر می کند آنها هنوز برای شروع زندگی مشترک آمادگی لازم را ندارند. نهاد با بیسان و اروا راجع به مهند و سمر صحبت می کند و به آنها می گوید من احتمال می دهم حرف های حلمی راجع به خانواده ی زیاگیل درست باشد

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

Eshghe Mamnoo - Episode 143 - عشق ممنوع - قسمت 143 - دوبله فارسى

۴ لایک
۰ نظر

https://www.youtube.com/watch?v=ThYxzSEquVo&list=PLidF7yGT2v6l6YXZY0-s0YUMBdwjK76aS ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید
فیروزه به خواسته اش می رسد و خبرنگاران عکس مهند و سها را چاپ می کنند و نهال روزنامه ها را می بیند. با مهند بحث شدیدی می کند و حلقه ی نامزدی اش را به او پس می دهد. مهند با سها تماس می گیرد و او را مقصر این اتفاقات می داند. تحسین و انعام معتقدند این کار توسط حلمی برنامه ریزی شده است و سعی دارند عدنان را متقاعد کنند مهند بی تقصیر است. فیروزه و سمر از این اتفاق خوشحالند و هنگامی که در مورد این پیروزی حرف می زدند، مراد حرف هایشان را می شنود و موضوع را به نهال می گوید. او نهال را مطلع می کند که آنها از جدایی او و مهند خوشحالند و از نهال می خواهد که به حرف هایشان گوش ندهد. مهند مجددا با نهال حرف می زند و او را متقاعد می کند که به او خیانت نکرده و فقط برای گرفتن عکسهایش به دیدار سها رفته است. آنها با هم آشتی می کنند و همه متعجب می شوند. سمر ناراحت است و با فیروزه تماس می گیرد و به او می گوید که نقشه ات موفقیت آمیز نبود و آنها بیشتر به هم وابسته شدند. عدنان فکر می کند آنها هنوز برای شروع زندگی مشترک آمادگی لازم را ندارند. نهاد با بیسان و اروا راجع به مهند و سمر صحبت می کند و به آنها می گوید من احتمال می دهم حرف های حلمی راجع به خانواده ی زیاگیل درست باشد

سرگرمی و طنز