فکر کنین آدم ویدیو بزاره برای تولد دوست عزیزش... اونم تو شرایطی که من اون شب داشتم.. بعد فرداش بیاد کلی کامنت هم که دوستان لطف کردن و پای اون ویدیو گذاشتن هم جواب بده و بعد ببینی دوست عزیزت هم اومده و برای همه ویدیوها کامنت گذاشته بجز این یکی که اندازه محیط کره زمین زیرش توضیحات نوشته بودی و بعد بری و ببینی که بعلهههههه نماشا نمیدونم باز چه ... شده بوده که زده ویدیو رو حذف کرده.... حالا من طومار توضیحاتم رو دوباره می نگارم اما واقعا شرمنده ام بابت کامنت های دوستان.. البته نماشا باید شرمنده باشه که گویا نیست ابدا!
زهرا جانم چون تو همیشه میگفتی که َشبِ تولد رو جشن میگیری منم این ویدیو رو همون شب تولدت آپ کردم...
نمیدونم الان وضعیت آپارات چطوریه. اما اون موقع که من ازش بیرون اومدم کم مونده بود ملت همدیگه رو تیکه پاره کنن.. نه، چرا کم مونده بود.. رسما همدیگه رو میکشتن.. فحش هایی که من تو عمرم ندیده بودم عین نقل و نبات تو کانالها میچرخید. بی حرمتی به مقدس ترین افراد به راحتی صورت میگرفت.. تهمت زدن به همدیگه و کلیپ دزدی که دیگه اصلا روال عمومی بود.. با اینحال میشد تحمل کرد.. فوقش میگفتی من سرم تو کار خودمه و کار اشتباهی نمیکنم و توهین ها و ناسزا ها رو هم ندید میگرفتی.. اما چیزی که نه میشد باهاش کنار اومد و نه میشد تحملش کرد کاربرهای ... آپارات نبود بلکه مدیریت ...تر خود آپارات بود.. که از کنار همه این موارد به سادگی عبور میکرد و در عوض معمولی ترین ویدیوها که هییییچ مورد مغایر با قوانینی هم نداشت رو بدون کوچکترین بررسی حذف میکرد.. اومدم نماشا.. اینجا خوب و ساکت و بی دردسر بود چون هیچ کس توش نبود!!! حرف که میزدی صدات تو کل نماشا میپیچید بسکه خالی بود. از صبح تا شب و شب تا صبح مینشستی -البته از لایک و کامنت که خبری نبود چون تعداد کسانی که عضو بودن خیلی کم بود-.. منتظر میشدی تا بلکه آمار بازدیدت دو سه تا بالا بره. کامنتای کانال من مال رهنما و آیسان و نیلو بود که اونا هم حرفای دوستانه خودمون با همدیگه بود چون جای دیگه ای برای حرف زدن نداشتیم. خلاصه تو همچین فضای سوت و کوری لازم نبود کسی رو دنبال کنی تا بفهمی کِی ویدیوی جدید میذاره. انقدر کانال ها کم بود که هرکی ویدیو میذاشت کل نماشا با خبر میشدن! تو همچین شرایطی من کانال زهرا جان رو پیدا کردم.. فکر کنم اولین کانالی بود که سریال میگذاشت...

...(ادامه در قسمت نظرات)...