در حال بارگذاری ویدیو ...

Nct

. -۳ / ۱

کپ مهم...

۱۰ نظر گزارش تخلف
.
.

اومدم سمی که دیروز برام اتفاق افتاد تعریف کنم برم...

معمولا صبا بابام رو مخه مامانم را میره که مامانم پاشه مامانم عصبانی میشه سرش داد میزنه.. البته اونم سیریش تر از این حرفاست که ول کنه:////

بعد من دیروز یه خواب دیدم...که اصلا تصویر نداشت... فقط صدا بود.. صدای داد و زدنو...اخه اونقدر واقعی بود که بهتون
بگم اونقدر ترسیدم که داشتم میمردم و تنها خوابی بود که همون لحظه دیدمش ازش پاشدم...بعد گفتم شاید مامان بابان... یه لحظه پاشدم داد زدم.. خودشم جیغ بنفش بود... داد زدم :
بابااااااااااا

بابا ولش کن برو حال بزار بخوابیم اه(مامانمو میگم)

بعد اولین بار که گفتم بابا بدبخت اونقدر ترسیده بود گفت جانم.....

هر دوتاشون یجوری از خواب پاشدن...فک کردن یچیزی شده...

بعد مامانم که گرفت شده گفت : خواب دیدی حنا(اسم واقعیم...)جان خواب دیدی

بعد من 8 صب اصلا مغزم قدرت تجزیه تحلیل نداشت یه لحظه کپ کردم... بعد افتادم...

اخه گردنمو اورده بودم بالا بعد که دیدم نمیتونم تجزیه تحلیل کنم افتادم و بلافاصله خوابم برد(اونجوری که یکی رو سریال غش میکنه ها اونجوری...)

اصلا یه وضعی بود... دیروز با مامانم جر خوردیم...




همین الان داشتم مینوشتم جر خوردم...

نمیدونم وقتی نوشتم تونستم اون کمدی بودنشو منتقل کنم یا نه... ولی اگه پیشم بودید همه باهم جر میخوردیم :خنده:


(با کوسن تک شاخم منتظرم ببینم کیا کامنت نمیدن... بهشون کنم)

نظرات (۱۰)

Loading...

توضیحات

کپ مهم...

۱۰ لایک
۱۰ نظر

اومدم سمی که دیروز برام اتفاق افتاد تعریف کنم برم...

معمولا صبا بابام رو مخه مامانم را میره که مامانم پاشه مامانم عصبانی میشه سرش داد میزنه.. البته اونم سیریش تر از این حرفاست که ول کنه:////

بعد من دیروز یه خواب دیدم...که اصلا تصویر نداشت... فقط صدا بود.. صدای داد و زدنو...اخه اونقدر واقعی بود که بهتون
بگم اونقدر ترسیدم که داشتم میمردم و تنها خوابی بود که همون لحظه دیدمش ازش پاشدم...بعد گفتم شاید مامان بابان... یه لحظه پاشدم داد زدم.. خودشم جیغ بنفش بود... داد زدم :
بابااااااااااا

بابا ولش کن برو حال بزار بخوابیم اه(مامانمو میگم)

بعد اولین بار که گفتم بابا بدبخت اونقدر ترسیده بود گفت جانم.....

هر دوتاشون یجوری از خواب پاشدن...فک کردن یچیزی شده...

بعد مامانم که گرفت شده گفت : خواب دیدی حنا(اسم واقعیم...)جان خواب دیدی

بعد من 8 صب اصلا مغزم قدرت تجزیه تحلیل نداشت یه لحظه کپ کردم... بعد افتادم...

اخه گردنمو اورده بودم بالا بعد که دیدم نمیتونم تجزیه تحلیل کنم افتادم و بلافاصله خوابم برد(اونجوری که یکی رو سریال غش میکنه ها اونجوری...)

اصلا یه وضعی بود... دیروز با مامانم جر خوردیم...




همین الان داشتم مینوشتم جر خوردم...

نمیدونم وقتی نوشتم تونستم اون کمدی بودنشو منتقل کنم یا نه... ولی اگه پیشم بودید همه باهم جر میخوردیم :خنده:


(با کوسن تک شاخم منتظرم ببینم کیا کامنت نمیدن... بهشون کنم)

موسیقی و هنر