در حال بارگذاری ویدیو ...

ساز و آواز افشاری ویولن سیاوش زندگانی بانو هایده سنتور منوچهر صادقی، گوشه مثنوی، ترو به دلای عاشق خسته قسم

عباس
عباس

تو رو به دلای عاشق خسته قسم تو رو به پرنده های پربسته قسم
تو رو به شکوه قطره های می ناب رو لبای سرد جامه بشکسته قسم
تو رو به حقیقت و صفا تو رو به محبت و وفا
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
تو رو به دلای عاشق خسته قسم تو رو به پرنده های پربسته قسم
تو رو به شکوه قطره های می ناب رو لبای سرد جام بشکسته قسم
تو رو به حقیقت و صفا تو رو به محبت و وفا
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
روزگاری به جانم نشستی هرچه غیر از خودت را گسستی
روز دیگر به بزم رقیبون ساغرم را به مستی شکستی
منو پشیمونی من منو پریشونی من تو و دل راضی تو ز درد پنهانی من
تو رو به دلای عاشق خسته قسم تو رو به پرنده های پربسته قسم
تو رو به شکوه قطره های می ناب رو لبای سرد جامه بشکسته قسم
تو رو به حقیقت و صفا تو رو به محبت و وفا
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
روزی که فلک از تو بریدست مرا کس با لب پرخنده ندیدست مرا
چندان غم هجران تو بردل دارم
چندان غم هجران تو بردل دارم من دانم و آنکه آفریدست مرا
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم در روز وصال تو به قربان تو کردم
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم در روز وصال تو به قربان تو کردم
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم در روز وصال تو به قربان تو کردم
خون بود شرابی که به دوران تو خوردم غم بود نشاطی که به دوران تو کردم
خون بود شرابی خون بود شرابی که به دوران تو خوردم
غم بود غم بود نشاطی که به دوران تو کردم
تا پرده برافکندم از آن تا پرده برافکندم از آن صورت زیبا
صاحبنظران را صاحبنظران را همه حیران تو کردم
تا پرده برافکندم از آن صورت زیبا صاحبنظران را همه حیران تو کردم
تا پرده برافکندم از آن صورت زیبا
صاحبنظران را صاحبنظران را همه حیران تو کردم
همه حیران تو کردم
در مذهب عاشقان قرار دگر است وین باده ناب را خماری دگر است
هر علم که در مدرسه حاصل گردید کار دگر است و عشق کار دگر است

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

ساز و آواز افشاری ویولن سیاوش زندگانی بانو هایده سنتور منوچهر صادقی، گوشه مثنوی، ترو به دلای عاشق خسته قسم

۵ لایک
۲ نظر

تو رو به دلای عاشق خسته قسم تو رو به پرنده های پربسته قسم
تو رو به شکوه قطره های می ناب رو لبای سرد جامه بشکسته قسم
تو رو به حقیقت و صفا تو رو به محبت و وفا
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
تو رو به دلای عاشق خسته قسم تو رو به پرنده های پربسته قسم
تو رو به شکوه قطره های می ناب رو لبای سرد جام بشکسته قسم
تو رو به حقیقت و صفا تو رو به محبت و وفا
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
روزگاری به جانم نشستی هرچه غیر از خودت را گسستی
روز دیگر به بزم رقیبون ساغرم را به مستی شکستی
منو پشیمونی من منو پریشونی من تو و دل راضی تو ز درد پنهانی من
تو رو به دلای عاشق خسته قسم تو رو به پرنده های پربسته قسم
تو رو به شکوه قطره های می ناب رو لبای سرد جامه بشکسته قسم
تو رو به حقیقت و صفا تو رو به محبت و وفا
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
برو که منو شبای غم حالا بمونیم برای هم
روزی که فلک از تو بریدست مرا کس با لب پرخنده ندیدست مرا
چندان غم هجران تو بردل دارم
چندان غم هجران تو بردل دارم من دانم و آنکه آفریدست مرا
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم در روز وصال تو به قربان تو کردم
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم در روز وصال تو به قربان تو کردم
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم
جانی که خلاص از شب هجران تو کردم در روز وصال تو به قربان تو کردم
خون بود شرابی که به دوران تو خوردم غم بود نشاطی که به دوران تو کردم
خون بود شرابی خون بود شرابی که به دوران تو خوردم
غم بود غم بود نشاطی که به دوران تو کردم
تا پرده برافکندم از آن تا پرده برافکندم از آن صورت زیبا
صاحبنظران را صاحبنظران را همه حیران تو کردم
تا پرده برافکندم از آن صورت زیبا صاحبنظران را همه حیران تو کردم
تا پرده برافکندم از آن صورت زیبا
صاحبنظران را صاحبنظران را همه حیران تو کردم
همه حیران تو کردم
در مذهب عاشقان قرار دگر است وین باده ناب را خماری دگر است
هر علم که در مدرسه حاصل گردید کار دگر است و عشق کار دگر است

موسیقی و هنر