قیامت : شاعر حسن اسدی "شبدیزبا صدای مسعود مهرابی
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
غریو و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
#حضرت_حافظ
غزل
#قیامت
قیامتی کن و گیسو به پیچ و تاب انداز
برقص و لرزه در اندام ماهتاب انداز
ز نیم خوابیِ چشمانِ مستی انگیزت
شمیمِ خلسه به پیمانه ی شراب انداز
درون برکه ی شب. غرقم ای ستاره ی صبح
کرامتی کن و تصویر خود. در آب انداز
خدای اخترکان پشت ابر. زندانی ست
شرار صاعقه در خرمنِ سحاب انداز
به دشت تشنه ی گردون. گل ستاره بکار
رگی ز چشمه ی مهتاب درسراب انداز
چراغ کلبه ی شبدیز را فروزان کن
ز روی کوکب اقبال من نقاب انداز
به دوش سایه ی سردم که سخت میلرزد!
قبایی از نفَس گرم ِ آفتاب انداز
✍️: حسن اسدی شبدیز
نظرات