دکلمه غزل عاشقانه کوچه ی مهتاب از مهرشاد علیزاده
«کوچه ی مهتابی»
از یار گذشتن هنرت بود، گذشتی
عاشق به هوای خبرت بود، گذشتی
عمریست نشستم سر این کوچه که روزی
افتاد گذارت، گذرت بود، گذشتی
گفتم که بیایی و ببینی و بمانی
رفتن و نماندن نظرت بود، گذشتی
افتاد به پایت که نرو لحن نگاهم
از لحن نگاهم حذرت بود، گذشتی
گر بیخبری بیخبران را چه ملامت
از کوچه ی دلها سفرت بود گذشتی
یا رب غزلی تا بسرایم سخن عشق
آمد غزل و کوچه رهت بود، گذشتی
#مهرشاد_علیزاده
نظرات