خوانش شعر مهدی اخوان ثالث، حافظ جان، توسط سیاوش اوستا

عباس
عباس

سیه کاران در میخانه ها بستند حافظ جان
خم و مینا و جام باده بشکستند حافظ جان

به مستان می انگور حدها می زنند آنان
که از کبر و غرور و مکر سرمستند حافظ جان

خدا گویند و می گیرند جان و مال مردم را
خدا داند که بس نامردم و پستند حافظ جان

خدا کی نان جان با شرط ایمان میدهد کس را
چرا اللهیان این را ندانستند حافظ جان

خدا ما را ازین الله اهریمن رها سازد
یقین اهریمن و الله همدستند حافظ جان

همان اهریمن است الله و در این شک ندارم من
گواهم ایزدی ایرانیان هستند حافظ جان

ببین شب ها چه تاریک است زیر پرچم الله
ببین مردم چه بدبخت و تهیدستند حافظ جان

سلامی کن به خیام آن ابرمرد از من مسکین
بگو پستان در میخانه ها بستند حافظ جان

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

خوانش شعر مهدی اخوان ثالث، حافظ جان، توسط سیاوش اوستا

۳ لایک
۰ نظر

سیه کاران در میخانه ها بستند حافظ جان
خم و مینا و جام باده بشکستند حافظ جان

به مستان می انگور حدها می زنند آنان
که از کبر و غرور و مکر سرمستند حافظ جان

خدا گویند و می گیرند جان و مال مردم را
خدا داند که بس نامردم و پستند حافظ جان

خدا کی نان جان با شرط ایمان میدهد کس را
چرا اللهیان این را ندانستند حافظ جان

خدا ما را ازین الله اهریمن رها سازد
یقین اهریمن و الله همدستند حافظ جان

همان اهریمن است الله و در این شک ندارم من
گواهم ایزدی ایرانیان هستند حافظ جان

ببین شب ها چه تاریک است زیر پرچم الله
ببین مردم چه بدبخت و تهیدستند حافظ جان

سلامی کن به خیام آن ابرمرد از من مسکین
بگو پستان در میخانه ها بستند حافظ جان

موسیقی و هنر