"موسیقیدانی که فراموش شد، اما خدا او را شنید!"
بردیا، نوازندهای مشهور، پس از سالها افتخار، بهخاطر پیری و ضعف از مجالس رانده شد. خانوادهاش او را نپذیرفتند و در اوج ناامیدی، شبانه به پشت قبرستان شهر رفت تا برای آخرین بار بنوازد، اما اینبار برای خدا. در تاریکی شب، اشک ریخت و دعا کرد. ناگهان دستی گرم بر شانهاش نشست؛ شیخ سعید ابوالخیر، که در خواب مأمور شده بود، با کیسهای زر به سراغش آمد. خداوند صدای نالهاش را شنید، درحالیکه مردم او را فراموش کرده بودند...
نظرات