در حال بارگذاری ویدیو ...

یک عدد خاطره عشقولانه*~*

۹۲ نظر گزارش تخلف
(....)
(....)

(دختره تو عکس چه شبیه منه@-@)

ساعت از 10گذشته بود...
منتظر پدرم بودم...
10دقیقه میگذشت از زمانی که با او پشت تلفن حرف زده بودم...
از اضطراب یک جا بند نمیشدم...
شاید بخاطر خبری بود که پشت تلفن شنیده بودم...
"....دارم میارمش!"
از روی مبل بلند شدم...راه میرفتم و راه میرفتم...از سالن به آشپز خونه و از آشپزخونه به اتاق ها ...
زنگ در به صدا در آمد!...
سریعا دویدم و خودم را پشت در رساندم...در را باز کردم...
دست در دست پدرم بود...
از شوق و خوشحالی بغلش کردم...
بازش کردم...
بوش کردم...
اسمش را صدا میزدم...
از آخرین باری که در تابستان کنار ساحل ملاقاتش کرده بودم
خیلی میگذشت...
از بغلش جدا شدم...
دستش را گرفتم و به آشپز خانه بردم ...
و بوسه ای گرم بر او زدم...
و گفتم"عاشقتم!"
"من عاشقتم مرغ ناردونی!❤.❤"
....................
















بله بله
مرغ ناردونی اسم یه غذاس
این بود خاطره عشقولانه دیشب من!XD
تا خاطره ای دیگر بدورود*0*

نظرات (۹۲)

Loading...

توضیحات

یک عدد خاطره عشقولانه*~*

۱۸ لایک
۹۲ نظر

(دختره تو عکس چه شبیه منه@-@)

ساعت از 10گذشته بود...
منتظر پدرم بودم...
10دقیقه میگذشت از زمانی که با او پشت تلفن حرف زده بودم...
از اضطراب یک جا بند نمیشدم...
شاید بخاطر خبری بود که پشت تلفن شنیده بودم...
"....دارم میارمش!"
از روی مبل بلند شدم...راه میرفتم و راه میرفتم...از سالن به آشپز خونه و از آشپزخونه به اتاق ها ...
زنگ در به صدا در آمد!...
سریعا دویدم و خودم را پشت در رساندم...در را باز کردم...
دست در دست پدرم بود...
از شوق و خوشحالی بغلش کردم...
بازش کردم...
بوش کردم...
اسمش را صدا میزدم...
از آخرین باری که در تابستان کنار ساحل ملاقاتش کرده بودم
خیلی میگذشت...
از بغلش جدا شدم...
دستش را گرفتم و به آشپز خانه بردم ...
و بوسه ای گرم بر او زدم...
و گفتم"عاشقتم!"
"من عاشقتم مرغ ناردونی!❤.❤"
....................
















بله بله
مرغ ناردونی اسم یه غذاس
این بود خاطره عشقولانه دیشب من!XD
تا خاطره ای دیگر بدورود*0*

کارتون و انیمیشن