SS501.SOS.5.4(ادامه توضیحات 3)
دختره هم گریه میکنه میگه تا الان همیشه جلوی خودمو گرفته بودم تا چاق نشم اما دیگه نمیتونم ...روانشناساهم گفتن باید این دختره رو کمک کنیدو...دابل هم دختره رومیارن خونه وآشپزی وباشگاه وتمرین رقص و...یه شب دابل میخواد باخواهر وبرادر جشن بگیره که موقع جشن هر چقدر دنبال پسره میگردن پیداش نمیکنن حدود 40دقیقه تو تاریکی توجنگل بالاخره یه جا پیداش میکننن که میبینن داره گریه میکنه وفحش میده میگه دست به من نزن(توی توهمای خودش)وبرید گمشید و...بعد باشیشه بدنشو دوباره میبره وغش وتشنج میکنه(پایان قسمت3)
راستی بچه ها کسی اگه انگلیسیش خوبه میشه کمی کمکم کنه خواااااهش قول میدم جبران کنم
نظرات (۱۵)