در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان کره ای عشق به شکل برمودا قسمت10

۰ نظر
گزارش تخلف
♪♬♥ ♡Park Sangme & Park Chanyeol ♡ ♥♬♪
♪♬♥ ♡Park Sangme & Park Chanyeol ♡ ♥♬♪

ببخشید این قسمت یکم کشتو کشتاریه ولی قشنگه
----------------------------
سانگ می
**********
بازم صدا در اومد ، ای خدا این دیگه کدوم خریه ؟!!
!!!خودش بود!!!!!!صدا کانگ سو بود!!!!!!!!
باورم نمی شه ، کانگ سو پیدام کرده!!!!
کانگ سو—سانگ می!!!!
—کانگ سو ...
چان ووک—شما هم دیگه رو می شناسین ؟!!
کانگ سو بدون توجه به حرف چان ووک اومد سمتم و مچ دستمو گرفت و با خودش کشید ؛ تا به در رسیدیم صدا چان ووک مانع خروجمون شد:
—هوی...
وقتی برگشتیم با اسلحه ی چان ووک روبه رو شدیم اومدم جلوش و فکر کنم چان ووک متوجه حرکت من نشد و از یه طرف هم کانگ سو می خواست منو از جلوش کنار بکشه اما نمی تونست ولی یه دفعه ای یه دست ، دستمو به سمتش کشید وقتی خودمو از بغل اون شخص جدا کردم با تن کانگ سو که در حال جون دادن بود رو به رو شدم ، رفتم بالا سرشو شروع کردم به گریه کردن ...
اون شخص هیون بود ...
یه دفعه دیدم صورت هیون به سمت چان ووک چرخید فکر کنم به علاقه ی اون نسبت من پی برده ، به چان ووک که نزدیک شد شروع کرد به زدنش هر چند چان ووکم بی کار نشست و اونم زد منم از ترس از جام بلند شدمو به سمتشون دوییدم و وقتی به سمتشون رسیدم صورت جفتشونو خونی دیدم ، سرم گیج رفت و پاهام سست شد و افتادم ، هیون تا چشمش به من افتاد اومد سمتم یه دفعه صدا شلیک اومدو هیون افتاد روم ، لباس سفیدش از پشت غرق خون شده بود ؛ وقتی هیون افتاد با چان ووک مواجه شدم ! اسلحه ی کنار هیونو دیدم و سریع برداشتم:
—تو لیاقت عشق منو نداری و نداشتی...
بعد ازدای شلیک سوم همه جارو سکوت فرا گرفت ...

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

رمان کره ای عشق به شکل برمودا قسمت10

۹ لایک
۰ نظر

ببخشید این قسمت یکم کشتو کشتاریه ولی قشنگه
----------------------------
سانگ می
**********
بازم صدا در اومد ، ای خدا این دیگه کدوم خریه ؟!!
!!!خودش بود!!!!!!صدا کانگ سو بود!!!!!!!!
باورم نمی شه ، کانگ سو پیدام کرده!!!!
کانگ سو—سانگ می!!!!
—کانگ سو ...
چان ووک—شما هم دیگه رو می شناسین ؟!!
کانگ سو بدون توجه به حرف چان ووک اومد سمتم و مچ دستمو گرفت و با خودش کشید ؛ تا به در رسیدیم صدا چان ووک مانع خروجمون شد:
—هوی...
وقتی برگشتیم با اسلحه ی چان ووک روبه رو شدیم اومدم جلوش و فکر کنم چان ووک متوجه حرکت من نشد و از یه طرف هم کانگ سو می خواست منو از جلوش کنار بکشه اما نمی تونست ولی یه دفعه ای یه دست ، دستمو به سمتش کشید وقتی خودمو از بغل اون شخص جدا کردم با تن کانگ سو که در حال جون دادن بود رو به رو شدم ، رفتم بالا سرشو شروع کردم به گریه کردن ...
اون شخص هیون بود ...
یه دفعه دیدم صورت هیون به سمت چان ووک چرخید فکر کنم به علاقه ی اون نسبت من پی برده ، به چان ووک که نزدیک شد شروع کرد به زدنش هر چند چان ووکم بی کار نشست و اونم زد منم از ترس از جام بلند شدمو به سمتشون دوییدم و وقتی به سمتشون رسیدم صورت جفتشونو خونی دیدم ، سرم گیج رفت و پاهام سست شد و افتادم ، هیون تا چشمش به من افتاد اومد سمتم یه دفعه صدا شلیک اومدو هیون افتاد روم ، لباس سفیدش از پشت غرق خون شده بود ؛ وقتی هیون افتاد با چان ووک مواجه شدم ! اسلحه ی کنار هیونو دیدم و سریع برداشتم:
—تو لیاقت عشق منو نداری و نداشتی...
بعد ازدای شلیک سوم همه جارو سکوت فرا گرفت ...