سرمشق | همسفر
پیش از انقلاب در زمستانهای سرد، افراد خیّر، مقداری پول در اختیار سید قرار میدادند تا به فقرا حوالهی زغال بدهد. در یکی از زمستانها پول چندانی به دست سید علی نرسید و از اینکه نیازمندان از خانهی او دست خالی برمیگشتند خیلی اندوهگین بود. همسرش پیشنهاد کرد دستبندی را که برادرش به مناسبت تولد یکی از فرزندان آورده بفروشد. سید مخالفت کرد، اما خانم خجسته اصرار داشت. در نهایت با فروش این دستبند در آن سال، نیازمندانی که به خانهی آنها مراجعه میکردند دست خالی برنگشتند. آقا در مورد همسرش میگوید: «صادقانه میگویم که همسرم در زمینهی روحیهی سادهزیستی، از من پیشی گرفته است. هیچ وقت برای خود زیورآلات نخرید. مقداری زیورآلات داشت که از خانهی پدری آورده بود و یا هدیهی برخی بستگان بود. همهی آنها را فروخت و پول آنها را در راه خدا صرف کرد.»
--------------------------------------------------------------------------
خانه انقلاب اسلامی | www.enghelab.ir
نظرات