در حال بارگذاری ویدیو ...

میتیلز قسمت 43

۲ نظر گزارش تخلف
Armita-m
Armita-m

سلتی: صدای چی بود؟
دنیرا: یه چیزی خورد زمین
رینو: من که از فضولی اینجا میمیرم
سارادورا: منم
همه به جز لوکاس رفتن تا بیرونو نگاه کنن
لوکاس: فضولا…برم ببینم چه خبره
لوکاسم راه افتاد تا بیرونو نگا کنه
سلتی: این چیه اینجا؟
سارادورا: یدونه گلولست
رینو: برای گلوله بودن خیلی بزرگ نیست
دنیرا: چیییییییی نکنه میخوای بزرگتر باشه؟؟؟؟؟
رینو: من غلط بکنم
دنیرا: تو غلط میکنی
رینو: نه… تو غلط میک…
گلوله شروع کرد به باز شدن
سلتی: باز شد باز شد
سارادورا: اون … یه حیوون وحشی نیست؟
یه صدا از دور اومد
سلتی: صدای چیه؟
صدا دوباره اومد اما ایندفعه واضح تر بود
…: پاش… هدف…اه
سلتی: چی میگه؟
لوکاس: ابله میگه پاش نقطه ضعفشه بزن رو پاش
سلتی: اها…
حیوون حالا دیگه اندازه دوتا خونه شده بود
رینو: یا خداااااااا
اینو گفت و رفت داخل خونه
لوکاس: هیچکی هیچی نگه ساکت باشید
حیوون دوروبرشو نگاه کرد
دنیرا اروم گفت: وایسا ببینم…
یکدفعه داد زد: چییییییی هیچکی نمیتونه به من دستور بدهههههههه
حیوون وحشی برگشت سمت مغازه و به سلتی و دنیرا نگاه کرد
لوکاس: خاک تو سرت
حیوون اومد جلو و سلتیو دنیرا رو گرفت
دنیرا همینطور که رو هوا بود گفت: چییییییی چطور جرات میکنی به من دستتتتت بزنییییی؟
سلتی: چطور میتونی تو این وضعیت اینو بگی؟
دنیرا: قلبم داره میاد تو دهنم چیز دیگه ای ندارم بگم
سلتی: پس ساکت شوووو اینجوری عصبیش میکنی
دنیرا: باشه
لوکاس زد روی پاش و جیغ حیوون وحشی دراومد
سارادورا: جیغ زد؟
حیوون افتاد زمین و سلتیو دنیرا روی هوا ول کرد
دنیرا: ما رفتنی ایمممم… البته شاید زنده بمونیم
دنیرا توی یه چشم به هم زدن خودشو روی هوا نگه داشت و سلتیو گرفت
دنیرا: ام… میشه یکی منو بگیره؟
سلتی: بلد نیستی فرود بیای؟
دنیرا: نه
سلتی: پس چجوری مامور ویژه اییییی؟
دنیرا: من فقط قدرت تشخیص مجرم رو دارم و این خیلی کم بکار میره اما مفیدم
سلتی: وایییییییییییی پس یکی باید همکارت باشههههه
دنیرا: همکارمو راهزنا کشتن
سلتی:زحمت کشیدی…

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

میتیلز قسمت 43

۵ لایک
۲ نظر

سلتی: صدای چی بود؟
دنیرا: یه چیزی خورد زمین
رینو: من که از فضولی اینجا میمیرم
سارادورا: منم
همه به جز لوکاس رفتن تا بیرونو نگاه کنن
لوکاس: فضولا…برم ببینم چه خبره
لوکاسم راه افتاد تا بیرونو نگا کنه
سلتی: این چیه اینجا؟
سارادورا: یدونه گلولست
رینو: برای گلوله بودن خیلی بزرگ نیست
دنیرا: چیییییییی نکنه میخوای بزرگتر باشه؟؟؟؟؟
رینو: من غلط بکنم
دنیرا: تو غلط میکنی
رینو: نه… تو غلط میک…
گلوله شروع کرد به باز شدن
سلتی: باز شد باز شد
سارادورا: اون … یه حیوون وحشی نیست؟
یه صدا از دور اومد
سلتی: صدای چیه؟
صدا دوباره اومد اما ایندفعه واضح تر بود
…: پاش… هدف…اه
سلتی: چی میگه؟
لوکاس: ابله میگه پاش نقطه ضعفشه بزن رو پاش
سلتی: اها…
حیوون حالا دیگه اندازه دوتا خونه شده بود
رینو: یا خداااااااا
اینو گفت و رفت داخل خونه
لوکاس: هیچکی هیچی نگه ساکت باشید
حیوون دوروبرشو نگاه کرد
دنیرا اروم گفت: وایسا ببینم…
یکدفعه داد زد: چییییییی هیچکی نمیتونه به من دستور بدهههههههه
حیوون وحشی برگشت سمت مغازه و به سلتی و دنیرا نگاه کرد
لوکاس: خاک تو سرت
حیوون اومد جلو و سلتیو دنیرا رو گرفت
دنیرا همینطور که رو هوا بود گفت: چییییییی چطور جرات میکنی به من دستتتتت بزنییییی؟
سلتی: چطور میتونی تو این وضعیت اینو بگی؟
دنیرا: قلبم داره میاد تو دهنم چیز دیگه ای ندارم بگم
سلتی: پس ساکت شوووو اینجوری عصبیش میکنی
دنیرا: باشه
لوکاس زد روی پاش و جیغ حیوون وحشی دراومد
سارادورا: جیغ زد؟
حیوون افتاد زمین و سلتیو دنیرا روی هوا ول کرد
دنیرا: ما رفتنی ایمممم… البته شاید زنده بمونیم
دنیرا توی یه چشم به هم زدن خودشو روی هوا نگه داشت و سلتیو گرفت
دنیرا: ام… میشه یکی منو بگیره؟
سلتی: بلد نیستی فرود بیای؟
دنیرا: نه
سلتی: پس چجوری مامور ویژه اییییی؟
دنیرا: من فقط قدرت تشخیص مجرم رو دارم و این خیلی کم بکار میره اما مفیدم
سلتی: وایییییییییییی پس یکی باید همکارت باشههههه
دنیرا: همکارمو راهزنا کشتن
سلتی:زحمت کشیدی…