ღ

یه سریال "Peaky Blinders" هست که می‌گه:
“خیلی از آدم‌ها تو زندگیشون یه نقطه تاریک درد دارن که بعد از اون دیگه اون آدم سابق نشدن، از یه جایى به بعد احساسشون یخ مى‌زنه، دیگه دردى حس نمى‌کنن و هیچ‌کس هم نمى‌ تونه یخ احساسشون رو باز کنه، و این خودش از هر دردى دردتره.”
اوم
چشمانش امید من بود ، مثل ستاره‌ای در تاریک‌ترین شب. حالا نیست.. و من مانده‌ام میان کهکشانی خاموش ، با قلبی بی‌نور.. کهکشان منتظر توست ، اما تو دیگر نمی‌آیی و من ، هنوز در سیاهی دنبال ستاره‌ی گم‌شده‌م می‌گردم.

نظرات (۱)

Loading...

توضیحات

۱۰ لایک
۱ نظر

یه سریال "Peaky Blinders" هست که می‌گه:
“خیلی از آدم‌ها تو زندگیشون یه نقطه تاریک درد دارن که بعد از اون دیگه اون آدم سابق نشدن، از یه جایى به بعد احساسشون یخ مى‌زنه، دیگه دردى حس نمى‌کنن و هیچ‌کس هم نمى‌ تونه یخ احساسشون رو باز کنه، و این خودش از هر دردى دردتره.”
اوم
چشمانش امید من بود ، مثل ستاره‌ای در تاریک‌ترین شب. حالا نیست.. و من مانده‌ام میان کهکشانی خاموش ، با قلبی بی‌نور.. کهکشان منتظر توست ، اما تو دیگر نمی‌آیی و من ، هنوز در سیاهی دنبال ستاره‌ی گم‌شده‌م می‌گردم.