در حال بارگذاری ویدیو ...

برای استادمنصور خورشیدی به قلم و صدای علی محمدی

۰ نظر
گزارش تخلف
سید مجتبی محمدی
سید مجتبی محمدی

علی جان !!
صدایت در فرانسه در کنار یدالله رویایی شنیده شد ...

قرار شد بروم نمایشگاه کتاب
و تو آنجا باشی و من ببینمت..

قرار شد بیایم شمال..

قرار شد تو بیایی
برویم در کافه ای دنج
و شعر بنوشیم ..

برایم نوشتی....


Mansourkhorshidi:
بسیار سپاس
اجرای خوبی بود ' تصور نمی کردم با این مهارت

سخت می بوسمت علی جان

تولد علی جان
را پیشاپیش تبریک می گویم !
آن روز که تو متولد می شوی
من در همایش نیما هستم در نور ...

ماندگار همیشه
ای جوانمرد...


و لطف کردی و قلم رقصان ت این شعر را برای من نوشت ....



تو آن پرنده ای
رقم سومین
با تب شدید در استخوانت
که روی صخره ی ساکت
شتاب آب را سجده می کنی

منصور خورشیدی





قرار شد منصور خورشیدی
قرار شد علی محمدی
قرار شد
چند شعرت را خوانده بودم
سخت و قابل تامل..

اصلا باورم نمیشود
مرگ روی شانه هایش نشسته باشد

قرار شد بخندیم
حرف بزنیم

ولی من حالا بغض کرده ام
دلم گریه میخواهد
شدید و یکریز
مثل باران های شمال ..

قرار شد ...

لعنت به مرگ های ناگهانی
و جدایی های به دیدار نرسیده
لعنت به واژه هایی که بعد تو بی رنگ می شوند.

لعنت به تلخی که در ته صدای من بر روی شعر هایت نشسته است

لعنت به مرگ
لعنت به قرار

آرام بخواب شاعر مهربان

علی محمدی

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

برای استادمنصور خورشیدی به قلم و صدای علی محمدی

۰ لایک
۰ نظر

علی جان !!
صدایت در فرانسه در کنار یدالله رویایی شنیده شد ...

قرار شد بروم نمایشگاه کتاب
و تو آنجا باشی و من ببینمت..

قرار شد بیایم شمال..

قرار شد تو بیایی
برویم در کافه ای دنج
و شعر بنوشیم ..

برایم نوشتی....


Mansourkhorshidi:
بسیار سپاس
اجرای خوبی بود ' تصور نمی کردم با این مهارت

سخت می بوسمت علی جان

تولد علی جان
را پیشاپیش تبریک می گویم !
آن روز که تو متولد می شوی
من در همایش نیما هستم در نور ...

ماندگار همیشه
ای جوانمرد...


و لطف کردی و قلم رقصان ت این شعر را برای من نوشت ....



تو آن پرنده ای
رقم سومین
با تب شدید در استخوانت
که روی صخره ی ساکت
شتاب آب را سجده می کنی

منصور خورشیدی





قرار شد منصور خورشیدی
قرار شد علی محمدی
قرار شد
چند شعرت را خوانده بودم
سخت و قابل تامل..

اصلا باورم نمیشود
مرگ روی شانه هایش نشسته باشد

قرار شد بخندیم
حرف بزنیم

ولی من حالا بغض کرده ام
دلم گریه میخواهد
شدید و یکریز
مثل باران های شمال ..

قرار شد ...

لعنت به مرگ های ناگهانی
و جدایی های به دیدار نرسیده
لعنت به واژه هایی که بعد تو بی رنگ می شوند.

لعنت به تلخی که در ته صدای من بر روی شعر هایت نشسته است

لعنت به مرگ
لعنت به قرار

آرام بخواب شاعر مهربان

علی محمدی

موسیقی و هنر