در حال بارگذاری ویدیو ...

مداحی میثم مطیعی علیه اغتشاش‌گران /دم به دم از گفتگو با اجنبی دم می زنید پس چرا در گفتگو با مردم خود الکنید؟

۰ نظر
گزارش تخلف
علی پیام
علی پیام

میهن من! باز زخم از نابرادر خورده ای/ گرم جنگ رو به رو، از پشت خنجر خورده ای/ حرف دارد با دل ما، قدر یک تاریخ حرف/ سرخی خون شهیدان بر سپیدی های برف/ خاک میهن! باز هم جسم شهیدی سهم توست/ شرحه شرحه پیکر سرو رشیدی سهم توست/ باز اهریمن به میهن آتشی افروخت آه/ در میان شعله دیدم خشک و تر می سوخت آه/ کفر و ظلمت باز از صورت نقاب انداخته/ جاهلیت شعله بر جان کتاب انداخته/ در گلومان خشک شد فریادهای اعتراض/ در هجوم های و هو گم شد صدای اعتراض/ در کمین بودند گرگان، فتنه در سر داشتند
خوابهایی دیده بودند و سر شر داشتند/ خواب می دیدند هر قشری به میدان پا نهد/ هر گروهی با شعاری در خیابان پا نهد/ این یکی فریاد استعفای دولت سر دهد/ آن یکی در آتش تعطیلی مجلس دمد/ هر یکی چیزی بگوید، حق و باطل گم شود/ موجی از سردرگمی ها قسمت مردم شود/ خویش را در خیل مردم جا دهد آشوبگر/ فتنه انگیزد میان این و آن با صد شرر/ آتشی خیزد که خاموشی نگیرد سالها/ کینه هایی که فراموشی نگیرد سالها/ صبح یکشنبه کلامی روی آتش آب ریخت/ فتنه را دیدم که حیران و هراسان می گریخت/ تا صف مردم از این آشفتگی ها دور شد/ اغتشاشی کور بر جا ماند و فتنه کور شد/ با کلامی مختصر نیرنگشان بر باد رفت/ خرج های چند سال دشمنان بر باد رفت/ گرچه بعضی از خودی ها آن زمان دلخور شدند/ از سوال و شبهه و نقد و تأمل پر شدند/ از چه رو آقا خودش را خرج دولت کرد باز؟
خویش را آماج تیغ طعن و تهمت کرد باز/ غافل از این که چه جنگی پشت این صحنه به پاست/ در کمین گاهند گرگان لحظه ای غفلت خطاست
خضر راه است او، دگر چون و چرا کردن چرا؟و...

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

مداحی میثم مطیعی علیه اغتشاش‌گران /دم به دم از گفتگو با اجنبی دم می زنید پس چرا در گفتگو با مردم خود الکنید؟

۰ لایک
۰ نظر

میهن من! باز زخم از نابرادر خورده ای/ گرم جنگ رو به رو، از پشت خنجر خورده ای/ حرف دارد با دل ما، قدر یک تاریخ حرف/ سرخی خون شهیدان بر سپیدی های برف/ خاک میهن! باز هم جسم شهیدی سهم توست/ شرحه شرحه پیکر سرو رشیدی سهم توست/ باز اهریمن به میهن آتشی افروخت آه/ در میان شعله دیدم خشک و تر می سوخت آه/ کفر و ظلمت باز از صورت نقاب انداخته/ جاهلیت شعله بر جان کتاب انداخته/ در گلومان خشک شد فریادهای اعتراض/ در هجوم های و هو گم شد صدای اعتراض/ در کمین بودند گرگان، فتنه در سر داشتند
خوابهایی دیده بودند و سر شر داشتند/ خواب می دیدند هر قشری به میدان پا نهد/ هر گروهی با شعاری در خیابان پا نهد/ این یکی فریاد استعفای دولت سر دهد/ آن یکی در آتش تعطیلی مجلس دمد/ هر یکی چیزی بگوید، حق و باطل گم شود/ موجی از سردرگمی ها قسمت مردم شود/ خویش را در خیل مردم جا دهد آشوبگر/ فتنه انگیزد میان این و آن با صد شرر/ آتشی خیزد که خاموشی نگیرد سالها/ کینه هایی که فراموشی نگیرد سالها/ صبح یکشنبه کلامی روی آتش آب ریخت/ فتنه را دیدم که حیران و هراسان می گریخت/ تا صف مردم از این آشفتگی ها دور شد/ اغتشاشی کور بر جا ماند و فتنه کور شد/ با کلامی مختصر نیرنگشان بر باد رفت/ خرج های چند سال دشمنان بر باد رفت/ گرچه بعضی از خودی ها آن زمان دلخور شدند/ از سوال و شبهه و نقد و تأمل پر شدند/ از چه رو آقا خودش را خرج دولت کرد باز؟
خویش را آماج تیغ طعن و تهمت کرد باز/ غافل از این که چه جنگی پشت این صحنه به پاست/ در کمین گاهند گرگان لحظه ای غفلت خطاست
خضر راه است او، دگر چون و چرا کردن چرا؟و...

اخبار و سیاست