آهنگ دلارام - با نوای حامد زمانی - به سبک بحر طویل

۱ نظر گزارش تخلف
میهن دوست
میهن دوست

بخت باز آید از آن دَر؛ که یکی چون تو درآید
روی زیبای تو دیدن درِ دولت بگشاید
صبرِ بسیار بباید پدرِ پیر فلک را
تا دگر مادرِ گیتی چو تو فرزند بزاید
این ظرافت که تو داری همه دلها بفریبی
وین لطافت که تو داری همه غمها بزداید
چشم عاشق نتوان دوخت؛ که معشوق نبیند
نای بلبل نتوان بست که بر گُل نسراید
نیشکر؛ با همه شیرینی اگر لب بگشایی
پیشِ نُطقِ شکرینت؛ چو نِی انگشت بخاید
گر مرا هیچ نباشد؛ نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم؛ دگرم هیچ نباید
بحرطویل_نخست :
مژده ای دل!
که کنون وقت وصال است و
غمت رو به زوال است
به عشاق بگویید:
رهِ وصل بپویید
که چارُم* مَه از آن چهاردهِ ما
که عالم همه مجنونِ رُخش
در طلبش نعره زنانند و
به دَف رقص کنانند و
به دل خوف و رجا
از کَرَمِ ساقی ما
طَرد شده درد و
ز شوقِ قدمش سرو روان است و
چنین است و چنان است و
قرارِ دو جهان است و
سپاهی ز غلامان
به رَهَش جامه دریدند و
دل از خویش بُریدند و
به معشوق رسیدند و
همین مَشغله ی ماست
که از عشق بمیریم و
جز او یار نگیریم

نظرات (۱)

Loading...

توضیحات

آهنگ دلارام - با نوای حامد زمانی - به سبک بحر طویل

۲ لایک
۱ نظر

بخت باز آید از آن دَر؛ که یکی چون تو درآید
روی زیبای تو دیدن درِ دولت بگشاید
صبرِ بسیار بباید پدرِ پیر فلک را
تا دگر مادرِ گیتی چو تو فرزند بزاید
این ظرافت که تو داری همه دلها بفریبی
وین لطافت که تو داری همه غمها بزداید
چشم عاشق نتوان دوخت؛ که معشوق نبیند
نای بلبل نتوان بست که بر گُل نسراید
نیشکر؛ با همه شیرینی اگر لب بگشایی
پیشِ نُطقِ شکرینت؛ چو نِی انگشت بخاید
گر مرا هیچ نباشد؛ نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم؛ دگرم هیچ نباید
بحرطویل_نخست :
مژده ای دل!
که کنون وقت وصال است و
غمت رو به زوال است
به عشاق بگویید:
رهِ وصل بپویید
که چارُم* مَه از آن چهاردهِ ما
که عالم همه مجنونِ رُخش
در طلبش نعره زنانند و
به دَف رقص کنانند و
به دل خوف و رجا
از کَرَمِ ساقی ما
طَرد شده درد و
ز شوقِ قدمش سرو روان است و
چنین است و چنان است و
قرارِ دو جهان است و
سپاهی ز غلامان
به رَهَش جامه دریدند و
دل از خویش بُریدند و
به معشوق رسیدند و
همین مَشغله ی ماست
که از عشق بمیریم و
جز او یار نگیریم

موسیقی و هنر