بازم داستان اوردم براتون/=
امان از دست این ساختمان ها. انگار نه انگار که داری در پایتخت یک کشور قدم میزنی. آجر های زرد که به شدت با نمای خارجی مشکل دارند و گله به گله تاول هایی روی آن ها می بینی که ظاهرا به آن ها کولر می گویند. جدی این آجر ها به قدری رقت انگیز اند که با باران بعدی کارشان از اضمحلال گذشته و به انحلال می رسد و از آن جا به بعد باید در فاضلاب های شهر راهی به سوی رستگاری خویش بیابند. البته از حق نگذریم این ها جزو بافت فرسوده شهری اند و اداره ی نوسازی دارد تلاشش را میکند تا آن ها را ریشه کن کند اما امروزه فناوری نوینی باب شده که در آن با استفاده از ماست کار های خارق العاده ای انجاممی شود. یک نمونه ی زنده هم سراغ دارم که ساختمانی ۴ سال پیش نوسازی شده و امسال سنگ نمای آن از فاصله ی ۵۰ متری وارفته. البته هنر آن بود که هیچ انسان بخت برگشته ای آن زیر نبود چون حتی حیوان نجیبی مانند قاطر هم از آن شهاب سنگ جان سالم به در نمی برد چه رسد به این انسان که خُلقَ ضعیفا می باشد. این جاست که به مصداق:
امیدوار بود آدمی به خیر کسان**** مرا به خیر تو امید نیست،شر مرسان
پی میبریم.
ادامه دارد.....
نظرات (۳۵)