رمان : ددی ۲۰۰ ساله ی من
Part:5 ددی ۲۰۰ ساله ی من( این پارت شاید تورو تحریک کنه)
الکس: بیبی بیا بغلم
مانیا: ولم کن
الکس: بیا باهم بریم حموم
مانیا: ولم کن
الکس لباس های خودش و لباس مانیا رو در آورد
الکس: با لباس نمیتونیم حموم کنین
مانیا: من با توی کثیف حموم نمیکنم
الکس مانیا رو تو وان انداخت خودش هم واردش شد
مانیا: زشته کثافت
الکس: چه زشتی شلوارم کشیدی هنوز میگفتی جووون بخورمش منم اجازه میدم بخوریش
مانیا: خاک تو سرم لال کاش میشدم
الکس: دیگه دیره
الکس و مانیا همو به مدت ۱۰ دقیقه میبوسن الکس رو مانیا مارک های دردناکی میزاره بعد ۲ ساعت حموم الکس مانیا با بدن لخت الکس مانیا رو تو تخت میزاره
مانیا: ولم کنننن
الکس: دیگه دیره
مانیا: چک میکوبونه به صورت الکس
الکس: بیشتر تحریکم میکنی
الکس سینه های مانیا رو میخوره و سینه های مانیا کبود میشه
مانیا: هویییی مگه به چشمه رسیدی ولمم کن
الکس: من تشنه ی بدن تو هستم دوباره بگی ولم کن کاری میکنم ۲ ماه نتونی از جات پاشی
مانیا:......
الکس عضوشو وارد مانیا میکنه
مانیا : در بیارش درد داره کثافت
الکس: هنوز شروعشه
مانیا: یک دفعه حس میکنه کاملا وارد اون شده
الکس تند تند توی مانیا تلمبه میزنه ولی دیگه کاملا مانیا و الکس ارضا شده بودن
مانیا: تحریکم نکن
الکس : بالاخره
مانیا :خوابم میاد درش بیار
الکس: اوففف باشه دفعهی بعد ۵ راند میریم یا حتی ۶ راند
مانیا: تو خوابت ببینی شب بخیر
الکس: تو خودت میبینی
الکس مانیا توی تخت باهم خوابیدن الکس مانیا رو بغل کرده بود و با دستای بزرگش داشت مانیا رو نوازش میداد
حمایتا کمه
اگه کم باشه این آخرین و اولین رمان من خواهد بود
گزارش ممنوع
نظرات (۳)