_ خیلی وقت بود که مکزیک نیومده بودم. شاید به خاطر همین، حس می‌کردم که طرفدارا دلشون برامون تنگ شده. منم همین حس دلتنگی رو داشتم.
_ و همین شد که بهترین اجرا رقم خورد.
_بعدی سن تیاگوئه. خیلی منتظرشم!
_"اجرا چطور بود؟" فوق‌العاده بود، خیلی خوش گذشت!
_هوبی گفت که تمام روز حالش خوب نبوده، ولی رفته پیش دکتر و الان بهتره
_"عشقم، مراقب سلامتیت باش. این مهم‌ترین چیزه." دقیقا، خیلی مهمه.
_ چیزی که واقعاً تو اجراهای مکزیک فوق‌العاده بود، این بود که همه با هم همه‌ی آهنگا رو می‌خوندن. واقعاً شگفت‌انگیز بود. Chicken Noodle Soup هم محشر بود!
_حس می‌کنم یه خاطره‌ی فوق‌العاده با خودم می‌برم خونه.
_"زودتر برگرد مکزیک!" معلومه!
_"بیشتر از همه چی توی تور چی رو دوست داری؟" نمی‌تونم انتخاب کنم. بچه‌ها، واقعا نمی‌تونم انتخاب کنم.
_ "قول بده برگردی مکزیک." قول می‌دم!
_شما ویتامین سی من هستین
_میرم برای خداحافظی با آرمیا. اشکالی نداره تا وقتی که برم، فیلم بگیرم؟ ممکنه وای‌فای قطع بشه.

که قطع شد......