در حال بارگذاری ویدیو ...

مختاباد زمزمه Mokhtabad - Zemzemeh

ابوالقاسم کریمی
ابوالقاسم کریمی

تو زمزمه ی سوز و ساز منی
امید دلی ، چاره ساز منی

قسم به نگاهت ، به چهره ماهت
بر آن صف مژگان ، به چشم سیاهت
که تیر بلا را نشانه منم

قسم به بلایی که از تو کشیدم
به عهد و وفایی که از تو ندیدم
بر آتش عشقت زبانه منم

نیامد ز سوی تو ام خبری
نداری تو بر حال من نظری
شکایت برم از تو پیش خدا
تو را خاطر افتاده با دگری

نیامد ز سوی تو ام خبری
نداری تو بر حال من نظری
شکایت برم از تو پیش خدا
تو را خاطر افتاده با دگری
شبم تیره گون شد
دل از غصه خون شد
اسیر جنون شد به خاطر تو

جفایت کشیدم ، وفایت ندیدم
چه ها نشنیدم به خاطر تو

دگر باره گفتم خطا نکنم
به دام بلا دل رها نکنم
تو زمزمه ی سوز و ساز منی
امید دلی ، چاره ساز منی
تو هرچه که هستی نیاز منی
تو زمزمه ی سوز و ساز منی
امید دلی ، چاره ساز منی
تو زمزمه ی سوز و ساز منی

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

مختاباد زمزمه Mokhtabad - Zemzemeh

۰ لایک
۰ نظر

تو زمزمه ی سوز و ساز منی
امید دلی ، چاره ساز منی

قسم به نگاهت ، به چهره ماهت
بر آن صف مژگان ، به چشم سیاهت
که تیر بلا را نشانه منم

قسم به بلایی که از تو کشیدم
به عهد و وفایی که از تو ندیدم
بر آتش عشقت زبانه منم

نیامد ز سوی تو ام خبری
نداری تو بر حال من نظری
شکایت برم از تو پیش خدا
تو را خاطر افتاده با دگری

نیامد ز سوی تو ام خبری
نداری تو بر حال من نظری
شکایت برم از تو پیش خدا
تو را خاطر افتاده با دگری
شبم تیره گون شد
دل از غصه خون شد
اسیر جنون شد به خاطر تو

جفایت کشیدم ، وفایت ندیدم
چه ها نشنیدم به خاطر تو

دگر باره گفتم خطا نکنم
به دام بلا دل رها نکنم
تو زمزمه ی سوز و ساز منی
امید دلی ، چاره ساز منی
تو هرچه که هستی نیاز منی
تو زمزمه ی سوز و ساز منی
امید دلی ، چاره ساز منی
تو زمزمه ی سوز و ساز منی

موسیقی و هنر