رمان •◈اِلِــنٰآ◈• پارت ۱

قسمت اول رمان ها

۲ ویدیو
_Pishi_ -۲ / ۱

رمان •◈اِلِــنٰآ◈• پارت ۱

۳۳ نظر گزارش تخلف
_Pishi_
_Pishi_

پ.ن:دلیل گذاشتنم این بود که میخواستم ببینم ارزش نوشتنشو داشت یا نه؟؟..پس لطفا نظرتونو بگید:)

@کوین:چمدون به دست دم در وایساده بود..نگاه سرسری ای به کل خونه انداخت..دستاشو باز کرد و با صدای جیغ جیغوش گفت-سلااااام خونه جدید..
برگشت سمت منو ادامه داد-سلام هم‌خو...
دستمو گذاشتم جلو دهنش و دم گوشش تحدید آمیز گفتم+انقد جیغ جیغ نکن موش آزمایشگاهی..
شادیش تبدیل به بُهت شد..رفتم تو اتاقم..کت و شلوارمو پوشیدم..کیفمو برداشتم و از اتاق رفتم بیرون..مثه برنج وا رفته رو مبل نشسته بود..منو که دید بلند شد..
+اتاق سمت راستیه واس توعه..پاتو تو اتاق من نزار،به نفع خودته..
رفتم بیرون..خوب شد تاکید کردم دختر نه..احمق..سوار ماشینم شدم و تخته گاز روندم تا ساختمون..گوشیم زنگ خورد..دکمه سبز رو فرمونو زدم..
+بله؟
-به‌به آقای مهندس!هم‌خونه‌ایتون اومدن؟!
+مرد حسابی من بهتر نگفتم دختر نباشه؟!اَد یه دختر جیغ جیغو آوردی!؟!
-شرمنده..جایی برا موندن نداره.تفلکی سرش تو کار خودشه..
+هه یه دختر سرش تو کار خودش باشه..خواب دیدی خیره..
-بله؟!منظورتونو نفهمیدم..
+ضرب‌المثل ایرانیه..
-آها!خب اگه قابل تحمل نیسـ...
قط کردم..مرتیکه نفهم..حوصله سر و کله زدن با تو رو ندارم..ماشینو پارک کردم سر جای همیشگیش..رفتم تو ساختمون.. محض ورودم هر کسی به سمتی متفرق شد..جوری که همه بشنون گفتم+خوب شد اومدم وگرنه یادتون میرفت سر کارین!
رفتم طبقه آخر..مکانی که با صاحب مِلک جلسه داشتیم..بازم مثه همیشه نیومده بود..چه روز گندی..تا شب مشغول کارای ساختمون شدم..تو خونه چیزی پیدا نمیشه..رفتم فست‌فود نزدیک خونه..شروع خوبی نداشتیم..شاید بهتر باشه واسش غذا بگیرم..شکنجه‌گر که نیستم..دو تا پیتزا گرفتم و رفتم خونه..غذارو گذاشتم رو اپن..روی ماکروفر یه کاغد خودنمایی میکرد..برش داشتم..
«اوممم
خب..
چیزی نبود تو خونه..
یکم چیز میز گرفتم واست غذا درست کردم..امیدوارم گشنت باشه..
النا:)»
النا..پس اسمش الناست..خب به تو چه!راست میگی..به من چه..هر خری میخواد باشه..
-سلام..ها!!این برا منه؟!مرسی!!
یه پیتزا برداشت و بدون اینکه جوابشو بدم رفت..در ماکروفرو باز کردم..ظاهرش خوشمزه بود..میلم به پیتزا نمیکشید..

نظرات (۳۳)

Loading...

توضیحات

رمان •◈اِلِــنٰآ◈• پارت ۱

۲۰ لایک
۳۳ نظر

پ.ن:دلیل گذاشتنم این بود که میخواستم ببینم ارزش نوشتنشو داشت یا نه؟؟..پس لطفا نظرتونو بگید:)

@کوین:چمدون به دست دم در وایساده بود..نگاه سرسری ای به کل خونه انداخت..دستاشو باز کرد و با صدای جیغ جیغوش گفت-سلااااام خونه جدید..
برگشت سمت منو ادامه داد-سلام هم‌خو...
دستمو گذاشتم جلو دهنش و دم گوشش تحدید آمیز گفتم+انقد جیغ جیغ نکن موش آزمایشگاهی..
شادیش تبدیل به بُهت شد..رفتم تو اتاقم..کت و شلوارمو پوشیدم..کیفمو برداشتم و از اتاق رفتم بیرون..مثه برنج وا رفته رو مبل نشسته بود..منو که دید بلند شد..
+اتاق سمت راستیه واس توعه..پاتو تو اتاق من نزار،به نفع خودته..
رفتم بیرون..خوب شد تاکید کردم دختر نه..احمق..سوار ماشینم شدم و تخته گاز روندم تا ساختمون..گوشیم زنگ خورد..دکمه سبز رو فرمونو زدم..
+بله؟
-به‌به آقای مهندس!هم‌خونه‌ایتون اومدن؟!
+مرد حسابی من بهتر نگفتم دختر نباشه؟!اَد یه دختر جیغ جیغو آوردی!؟!
-شرمنده..جایی برا موندن نداره.تفلکی سرش تو کار خودشه..
+هه یه دختر سرش تو کار خودش باشه..خواب دیدی خیره..
-بله؟!منظورتونو نفهمیدم..
+ضرب‌المثل ایرانیه..
-آها!خب اگه قابل تحمل نیسـ...
قط کردم..مرتیکه نفهم..حوصله سر و کله زدن با تو رو ندارم..ماشینو پارک کردم سر جای همیشگیش..رفتم تو ساختمون.. محض ورودم هر کسی به سمتی متفرق شد..جوری که همه بشنون گفتم+خوب شد اومدم وگرنه یادتون میرفت سر کارین!
رفتم طبقه آخر..مکانی که با صاحب مِلک جلسه داشتیم..بازم مثه همیشه نیومده بود..چه روز گندی..تا شب مشغول کارای ساختمون شدم..تو خونه چیزی پیدا نمیشه..رفتم فست‌فود نزدیک خونه..شروع خوبی نداشتیم..شاید بهتر باشه واسش غذا بگیرم..شکنجه‌گر که نیستم..دو تا پیتزا گرفتم و رفتم خونه..غذارو گذاشتم رو اپن..روی ماکروفر یه کاغد خودنمایی میکرد..برش داشتم..
«اوممم
خب..
چیزی نبود تو خونه..
یکم چیز میز گرفتم واست غذا درست کردم..امیدوارم گشنت باشه..
النا:)»
النا..پس اسمش الناست..خب به تو چه!راست میگی..به من چه..هر خری میخواد باشه..
-سلام..ها!!این برا منه؟!مرسی!!
یه پیتزا برداشت و بدون اینکه جوابشو بدم رفت..در ماکروفرو باز کردم..ظاهرش خوشمزه بود..میلم به پیتزا نمیکشید..