در حال بارگذاری ویدیو ...

پارت دهم داستان ( تقدیر عاشقانه )

۱۰ نظر گزارش تخلف
* ... EXO . XOXO  ... *
* ... EXO . XOXO ... *

حالا با کی برم مهمه
با کای ؟ ..... نه دیدی رفتم با خواهراش لج کردم
با تاعو هم که لج دارم
کریسم نه
دی او هم نمیخواد
سه هونم نه
بقیه هم که میل ندارم
ولی سوهو بدک نیس
با کی برمممم ؟
وجدان : میگم این سوهو هم ید نیس ها
حالا چرا سوهو ؟
_ چون از همه عاقل تره
ببخشید بقیه خنگ تشریف دارن عایا ؟
_ بله
خنگ همته
_ میگم بکهیونم خوشگله ها
ببند وجدان
رفتم بالا و یه جوراب شلواری مشکی و دامن تا روی ران صورتی و بلوز مشکی با دکمه صورتی و کفش عروسکی صورتی پوشیدم
یه کت سفید پوشیدم و یه تل سفید زدم
رفتم پایین
کریس : اوه ... تیون و این تیپا ؟!!!!
دیگه دیگه
سه هون : با من بیا
بکهیون : نخیر با من میاد
نخیر میخوام با مامان سوهو برم
بعدش سریع رفتم بیرون
رفتم سوار ماشینش شدم و رفتیم پیش خانوادش
کلی با خانوادش گرم گرفتم
نزدیکای شب بود که خداحافظی کردیم و رفتیم
سوار ماشین بودیم که ماشین وایساد
رفتم پایین
سوهو چی شده ؟
_ میخوای یکم بازی کنیم ؟
بازی ؟!
_ آره ... بسکتبال
بعدش رفت یه توپ آورد
عاشق بسکتبال بودم
بنابراین قبول کردم و رفتم و بازی کردم
بعد یک ساعت بازیمون تموم شد
بعدش رفتیم توی ماشین و بیرون غذا خوردیم
توی راه خونه کلی شوخی کردیم
ولی خب خیلی خوابم میومد
که چشمام سنگین شد و خوابم برد
( از زبون سوهو )
خیلی خوش گذشت
رسیدیم و دیدم تیون خوابیده
انقدر معصوم بود که دلم نیومد بیدارش کنم
پیاده شدم و گرفتمش بغلم
ماشینو قفل کردم و رفتم در رو باز کردم
ننوز بقیه نیومده بودن
رفتم بالا و گذاشتمش روی تختش
کتش و کفشاشو دراوردم و تلش رو برداشتم
پتو رو کشیدم روش
بهش لبخند زدم و گفتم : خوابای خوب ببینی و رفتم بیرون

( از زبون تیون )

از خواب بلند شدم
نشستم روی تخت
من که دیشب خوابم برد
گیج وایسادم
بلندشدم
حتما سوهو آوردم
بلند شدم و خواستم لباسامو عوض کنم که جیغ کشیدم
سوهو آوردم
پیرهنم دستم بود
همه اومدن توی اتاق
لباسمو گرفتم جلوم جیغ کشیدم
بعد چند لحظه گفتم
برید بیرون
آب دهنشونو قورت دادم و سریع رفتم
سرخ شده بودم
وای خدااااااا

نظرات (۱۰)

Loading...

توضیحات

پارت دهم داستان ( تقدیر عاشقانه )

۲۲ لایک
۱۰ نظر

حالا با کی برم مهمه
با کای ؟ ..... نه دیدی رفتم با خواهراش لج کردم
با تاعو هم که لج دارم
کریسم نه
دی او هم نمیخواد
سه هونم نه
بقیه هم که میل ندارم
ولی سوهو بدک نیس
با کی برمممم ؟
وجدان : میگم این سوهو هم ید نیس ها
حالا چرا سوهو ؟
_ چون از همه عاقل تره
ببخشید بقیه خنگ تشریف دارن عایا ؟
_ بله
خنگ همته
_ میگم بکهیونم خوشگله ها
ببند وجدان
رفتم بالا و یه جوراب شلواری مشکی و دامن تا روی ران صورتی و بلوز مشکی با دکمه صورتی و کفش عروسکی صورتی پوشیدم
یه کت سفید پوشیدم و یه تل سفید زدم
رفتم پایین
کریس : اوه ... تیون و این تیپا ؟!!!!
دیگه دیگه
سه هون : با من بیا
بکهیون : نخیر با من میاد
نخیر میخوام با مامان سوهو برم
بعدش سریع رفتم بیرون
رفتم سوار ماشینش شدم و رفتیم پیش خانوادش
کلی با خانوادش گرم گرفتم
نزدیکای شب بود که خداحافظی کردیم و رفتیم
سوار ماشین بودیم که ماشین وایساد
رفتم پایین
سوهو چی شده ؟
_ میخوای یکم بازی کنیم ؟
بازی ؟!
_ آره ... بسکتبال
بعدش رفت یه توپ آورد
عاشق بسکتبال بودم
بنابراین قبول کردم و رفتم و بازی کردم
بعد یک ساعت بازیمون تموم شد
بعدش رفتیم توی ماشین و بیرون غذا خوردیم
توی راه خونه کلی شوخی کردیم
ولی خب خیلی خوابم میومد
که چشمام سنگین شد و خوابم برد
( از زبون سوهو )
خیلی خوش گذشت
رسیدیم و دیدم تیون خوابیده
انقدر معصوم بود که دلم نیومد بیدارش کنم
پیاده شدم و گرفتمش بغلم
ماشینو قفل کردم و رفتم در رو باز کردم
ننوز بقیه نیومده بودن
رفتم بالا و گذاشتمش روی تختش
کتش و کفشاشو دراوردم و تلش رو برداشتم
پتو رو کشیدم روش
بهش لبخند زدم و گفتم : خوابای خوب ببینی و رفتم بیرون

( از زبون تیون )

از خواب بلند شدم
نشستم روی تخت
من که دیشب خوابم برد
گیج وایسادم
بلندشدم
حتما سوهو آوردم
بلند شدم و خواستم لباسامو عوض کنم که جیغ کشیدم
سوهو آوردم
پیرهنم دستم بود
همه اومدن توی اتاق
لباسمو گرفتم جلوم جیغ کشیدم
بعد چند لحظه گفتم
برید بیرون
آب دهنشونو قورت دادم و سریع رفتم
سرخ شده بودم
وای خدااااااا