انتخابات چیست؟ صبح جمعه‌ای که آدم‌ها شناسنامه‌ به دست می‌روند و رایی به صندوق می‌اندازند و تا غروب روز بعد نتیجه‌ای اعلام می‌شود و تمام؟ همین؟ شاید برای خیلی از ما انتخابات همین باشد. یک فرایند چند دقیقه‌ای، یک روزه، یا نهایتا - اگر بازه تبلیغات را در نظر بگیریم - چند هفته‌ای. برای همه اما انتخابات این معنا را نمی‌دهد. انتخابات خانواده‌ای دارد که هرروزِ سال کار می‌کنند برای آن جمعه‌ی معروفی که ما رای به صندوق می‌اندازیم. داستان، داستانِ خانواده‌ی انتخابات است. آن‌ها که کارشان درست از فردای روز انتخابات آغاز می‌شود تا انتخابات بعدی. آن‌ها که سارا عاقلی با عنوان «محافظان صندوق و سرنوشت» از آن‌ها یاد می‌کند. این عنوان گزارشی است که در ماهنامه سوره به قلم او منتشر شده و سعی کرده به جامعه‌ای بپردازد که انتخابات برگزار می‌کنند اما در فرایند انتخابات کسی آن‌ها را نمی‌بیند. در فصل سوم گود، خانم عاقلی، روایتی از مواجهه‌اش با این افراد را ارائه می‌دهد و از دل این مواجهه مستقیم، به سوال مهمی می‌پردازد، اینکه انتخابات تا کی برقرار خواهد بود؟ این افراد که بعضی‌شان چهل سال انتخابات برگزار کردند، چرا این کار را می‌کنند؟ آیا زمانی می‌رسد که این کار را نکنند؟