در حال بارگذاری ویدیو ...

عشق بی کلام-قسمت18

۳ نظر گزارش تخلف
{^*_*^}exo{^*_*^} kim ღ woo  ღbin {^*_*^}exo{^*_*^}
{^*_*^}exo{^*_*^} kim ღ woo ღbin {^*_*^}exo{^*_*^}

من- من اونا رو نمی دونم اما من به یک دیوونه اینطوری نگاه میکنم
سهون- جدی نوه ی کیوت؟؟
من-هرابوجی گرام بــــله
زد زیر خنده
سهون-فکر کنم فقط سه یا دوسال ازت بزرگ تر باشم...هرابوجی بهم می خوره؟؟
من- نوه هم به من نمی خوره پس یه لقب دیگه انتخاب کن
سهون-چرا اتفاقا خوبشم می خوره...حرف حرفِ سهون...اوکی؟؟
من-سرم درد میکنه خواهشا شاتااااااپ
سهون- می تو
حوصله ی جرو بحث نداشتم ... یه نگاه به شمیم کردم هنوز خواب بود
من-کجاییم؟؟
سهون- 10 دقیه ی دیگه میرسیم
من- اوه سهون؟؟
سهون-بله
من- هیچی
سهون-می دونی که از این هیچی گفتنا بدم میاد
من- خخخخخ نه می خواستم برا اولین بار اسمتو روبه رو صدا بزنم
سهون خنده اش گرفت
سهون- چه جالب دقیقا منم می خواستم اسمتو همین الان صدا بزنم...مارال رادمنش؟؟
هردومون زدیم زیر خنده که یهو ماشین رفت بالا اومد پایین...ساکت شدیم
فکر کنم دست انداز بود
نمی دونم چی شد که یک دفعه دوباره زدیم زیر خنده
سهون- ماشینتون ظبط نداره؟؟
من-مگه کوری نمیبینی؟؟
از رو صندلی پاشدم و رفتم ظبط رو روشن کردم...چه شانسی اولین آهنگ آهنگ مامای اکسو بود
سهون-دلیل اون بازی چوب شور خوری چی بود؟؟میشه بگی؟؟
من- وقتی که برنده شدیم باید اون کارو انجام میدادم
سهون- آها بعد مطمئنی که اون آخرین بارت بود؟
من- داری مشکوک میشی...معلومه که آره
سهون-بلــــــه خواهیم دید
رسیدیم دم در خونه
زنگ و زدم که نگار و چند تا از بچه ها اومدن بیرون ...شمیم رو بردیم داخل و کمکش کردیم که روی تخت دراز بکشه
اصلا حواسم به سهون نبود که داشت خونه رو دید میزد
من- چطوره؟؟
لبخند خوشگلی زد ...می خواست حرف بزنه که گفتم
من- الان می خوای بگی خوبه ولی به خوشگلی خونه ما نیست نه؟؟
دسشو توموهاش فرو برد و خندید
سهون-از کجا فهمیدی نوه کیوت؟؟
من- هرابوجی عقل من از شما بیشتره
تارا- چی دارید ب هم میگید و می خندید؟؟
من-هیچی آقا داره از بچه گیاش حرف میزنه می دونی چی میگه؟؟میگه وقتی میرفته کلاس اول شلوارشو خیس میکرده..
سهون درجا شکه شد و با انگشت اشاره اش سرمو نشونه گرفت و آروم زدتو سرم
سهون- من کی گفتم؟؟مگه تو همین الان نبودی که میگفتی ای کاش میباختیم و دوست دارم یه بار دیگه با تو چوب شور بخورم؟؟
دهنم یه متر باز شد...جلل خالق...این دیگه چی میگه ...من؟؟؟

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

عشق بی کلام-قسمت18

۶ لایک
۳ نظر

من- من اونا رو نمی دونم اما من به یک دیوونه اینطوری نگاه میکنم
سهون- جدی نوه ی کیوت؟؟
من-هرابوجی گرام بــــله
زد زیر خنده
سهون-فکر کنم فقط سه یا دوسال ازت بزرگ تر باشم...هرابوجی بهم می خوره؟؟
من- نوه هم به من نمی خوره پس یه لقب دیگه انتخاب کن
سهون-چرا اتفاقا خوبشم می خوره...حرف حرفِ سهون...اوکی؟؟
من-سرم درد میکنه خواهشا شاتااااااپ
سهون- می تو
حوصله ی جرو بحث نداشتم ... یه نگاه به شمیم کردم هنوز خواب بود
من-کجاییم؟؟
سهون- 10 دقیه ی دیگه میرسیم
من- اوه سهون؟؟
سهون-بله
من- هیچی
سهون-می دونی که از این هیچی گفتنا بدم میاد
من- خخخخخ نه می خواستم برا اولین بار اسمتو روبه رو صدا بزنم
سهون خنده اش گرفت
سهون- چه جالب دقیقا منم می خواستم اسمتو همین الان صدا بزنم...مارال رادمنش؟؟
هردومون زدیم زیر خنده که یهو ماشین رفت بالا اومد پایین...ساکت شدیم
فکر کنم دست انداز بود
نمی دونم چی شد که یک دفعه دوباره زدیم زیر خنده
سهون- ماشینتون ظبط نداره؟؟
من-مگه کوری نمیبینی؟؟
از رو صندلی پاشدم و رفتم ظبط رو روشن کردم...چه شانسی اولین آهنگ آهنگ مامای اکسو بود
سهون-دلیل اون بازی چوب شور خوری چی بود؟؟میشه بگی؟؟
من- وقتی که برنده شدیم باید اون کارو انجام میدادم
سهون- آها بعد مطمئنی که اون آخرین بارت بود؟
من- داری مشکوک میشی...معلومه که آره
سهون-بلــــــه خواهیم دید
رسیدیم دم در خونه
زنگ و زدم که نگار و چند تا از بچه ها اومدن بیرون ...شمیم رو بردیم داخل و کمکش کردیم که روی تخت دراز بکشه
اصلا حواسم به سهون نبود که داشت خونه رو دید میزد
من- چطوره؟؟
لبخند خوشگلی زد ...می خواست حرف بزنه که گفتم
من- الان می خوای بگی خوبه ولی به خوشگلی خونه ما نیست نه؟؟
دسشو توموهاش فرو برد و خندید
سهون-از کجا فهمیدی نوه کیوت؟؟
من- هرابوجی عقل من از شما بیشتره
تارا- چی دارید ب هم میگید و می خندید؟؟
من-هیچی آقا داره از بچه گیاش حرف میزنه می دونی چی میگه؟؟میگه وقتی میرفته کلاس اول شلوارشو خیس میکرده..
سهون درجا شکه شد و با انگشت اشاره اش سرمو نشونه گرفت و آروم زدتو سرم
سهون- من کی گفتم؟؟مگه تو همین الان نبودی که میگفتی ای کاش میباختیم و دوست دارم یه بار دیگه با تو چوب شور بخورم؟؟
دهنم یه متر باز شد...جلل خالق...این دیگه چی میگه ...من؟؟؟