love in class B
love in class B
پارت هجدهم:
-جرئت دارین وایسییییییییییییین.
جونگین و بک دنبال من بودن و کیونگم دنبال اونا.انقد خندیده بودم که دیگه هیچی نمیدیدم.با برخورد محکمم با دیوارها به خودم اومدم.بک یه طرف بود جونگین یه طرف دیگم.
-یااااااااااااااا.برین کنارررررر
-میخواستی نزنی تا مام بریم کنار
-نمیرین دیگه؟
بک با پررویی گفت:
-نه
پامو گذاشتم رو گاز و رفتم سمت جونگین و محکم زدم بهش که باعث شد پرت بشه عقب.از وسط ماشیناشون رد شدم و رفتم سمت کیونگسوکه داشت برا خودش دور میزد و هیچکسم باهاش کاری نداشت.داد زدم:
-بد نگذرهههههه
بعد محکم زدم پشت ماشینش.عصبی روشو برگردوند سمتم و داد زد:
-میکشمتتتتتتتتتتت
خندیدم و از جلوش دور زدم.همون لحظه اون آقائه سوت زد و از زمین اومدیم بیرون.بکهیون گفت:
-اونسو خانوم الان که جلوی جونگین زشته.من برم خونه حسابتو میرسم
-بیشین بینیم جوجه
کیونگسو گفت:
-آخرین وسیلتون رو انتخاب کنید
داد زدم:
-چرخ و فلک
-خودت باید بری بلیط بگیریا
-باشه.پولو بده
پولو ازش گرفتم و رفتم سمت دکه.
نظرات (۳)