آب اگرچه بیصداترین ترانه بود
تشنهگی بهانه بود
من به خوابهای کوچک تو اعتماد داشتم
چشمهای عاشق تو را به یاد داشتم
میوزید عطرِ سیب
سمتِ خوابهای ساده و نجیب
من به جستوجوی تو
در هوای عطر و بوی تو
رفتوآمد کبودِ گاهوارها
زیرِ چترِ روشنِ ستارهها
تا هنوز عاشقم
تا هنوز صبر میکنم
ابر میرسد
باد مویه میکند
چکه چکه از گلوی ناودان، یاس تازه میدود
تا هنوز تشنهام
تا هنوز تشنهگی بهانه است
آب بیصداترین ترانه است
تا هنوز عاشقم
تا هنوز صبر میکنم