سرگرمی و طنز ورزشی کارتون و انیمیشن علم و فن آوری خودرو و وسایل نقلیه آموزش موسیقی و هنر اخبار و سیاست حیوانات و طبیعت بازی حوادث مذهبی
۱۳۹۷/۰۵/۲۷
به نام خدا
و این گونه بود که قهرمانان داستان ما برای دریافت پاداش نزد شاه رفتندی . پادشاه : اول از همه پاداش رستم را میدهم . رستم جان 2 هفته مرخصی بهت میدم برو عشق حال جوج بزن به بدن شارژ شی . خب حالا شما دو نفر داماد من میشین . رسول : 0___0 آرش : آخ جون پول دار شدم .
پادشاه دختران ناز پرورده خویش زا صدا بزدندی . و آن ها هم بیامدندی . پادشاه : فرزندانم نگاهی بکنید و بپسندید .
رسول : آرش من چشام خط خطی میبینی یا اینا واقعا سیبیل دارن . آرش : اینا چرا انقدر چاقن این همه فیلم نگاه کردم پرنسس ها همچین شیک و مجلسی بودن اینا از تصورات من خارجن . رسول : آرش ما اگه با اینا عروسی کنیم زن زلیل میشیم همش بهمون دستور میدن زندگیم تباه میشه .
آرش : باید بزنیم به چاک تا دیر نشده . رسول : موافقم الان ردیفش میکنم .
رسول میره پیش پادشاه بهش میگه: سرورم دستشویی کجاست ؟ پادشاه : شب عروسی که از مجلس کسی بیرون نمیره همه در ها قفله . رسول : مگه امشب عروسی کیه ؟ پادشاه : خب معلومه شما دیگر . رسول : (____) ..... آرش : ببخشید سرورم از شدت خوش حالی هنگ کرد تا نیم ساعت همین جوری میمونه .
جار چی : زمان بر گزاری مراسم داماد لا فرشی آغاز میشود . آرش : داماد لا فرشی دیگه چیه سرورم ؟ پادشاه : داماد رو میزاریم لای فرش هر کسی میاد یه فن روتون انجام میده اونقدر کیف داره .
سرباز ها آرش نگون بخت که رسول هنگ کرده را به دوش داشت بگرفتند و مانند ساندویچ فلافل لای نون باگت& لای فرش بکردند و .....
اولین مهمان : جان سیناااااااااااا . آرش : وای
دومی : آرکیاننننننننننن . آرش : وای مادر جان @___@
سومی : چوب بیارین میخوام فرش رو بتکونم . آرش : یا حضرت ابلفضل عجب غلطی کردم .
چهارمی : لگدمال کنین دامادامون رو . آرش : مامان کجایی که پسرتو کشتن . چرا این رسول هیچی نمیگه نکنه مرده .
آرش : وای صداش در نمیاد ..... ا ه اه اه اه رسولم کجایی آی دقیقا کجایی که به فنا رفتی به آخر داستان نرسیدی .... اه اه اه همه گی گریه کنین ......صدای گریه هاتونو نمیشنوم ...
ادامه دارد .........