اخیراً اشخاص برای انجام امور مختلف مثل خرید و فروش و نقل و انتقالات و کارهایی از این قبیل افراد معتمد یا طرف معامله خود را به عنوان وکیل انتخاب نموده و به او وکالت بلاعزل می دهند  تا  این افراد به نمایندگی از طرف خودشان به انجام امور مختلف رسیدگی نمایند.
اما باید توجه داشت که در این امور چنان چه شخص نوع وکالت و عمل انجامی را مشخص نکند امکان دارد پیامدهایی مثل کلاهبرداری یا زیان های سنگینی را به دنبال داشته باشد. زیرا سوء استفاده از اعتمادی که بر اساس اعطای وکالت به دیگری صورت گرفته است مسائل قانونی بسیاری را به بار میآورد.
مفهوم عقد وکالت
در تعریف عقد وکالت باید گفت  وکالت عقدیست جایز که بر اساس آن یکی از دو طرف معامله طرف دیگر را برای انجام کاری جانشین خود قرار می دهد. این تعریف از ماده ۶۵۶ قانون مدنی برداشت شده است. بر این اساس وکالت یک عقد جایز است. یعنی هر یک از متعاملین قادرند هر زمان و با توجه به شرایط قانونی عقد را به هم بزنند. عقد وکالت با فوت و جنون یکی از دو طرف خاتمه می یابد.
مفهوم وکالت بلاعزل
با توجه به آن چه که در بالا بیان شد وکالت از جمله عقود جایز می باشد. اما آن چه سبب میشود عقد وکالت به لازم تبدیل شود آن است که وکالت ضمن عقد لازمی قرار بگیرد تا اثر آن برای وکالت مشخص شود. شخصی که وکالت بلاعزل به دیگری اعطا می کند در واقع حق عزل وکیل را از خود می گیرد. این موضوع بر خلاف ماهیت اصلی عقد وکالت می باشد. اما وقتی که عقد وکالت در ضمن عقد لازمی ایجاد می شود این امر میسر است که حق عزل وکیل سلب شود.
در این مورد می توان ماده ۶۷۹ قانون مدنی را در نظر داشت که به این موضوع پرداخته است که موکل هر زمان که تمایل داشته باشد قادر است وکیل را عزل کند. جز این که وکالت وکیل یا عزل نشدن وکیل ضمن عقد لازمی به صورت شرط گنجانده شده باشد.