قطعا در زندگی هر فردی موضوعات خاصی به وجود می‌آید که برای رفع آنها نیاز به حل کردن است. در واقع اگر موضوعات زندگی را حل نکنیم تبدیل به مشکل می‌شوند. پس در اینجا متوجه می‌شویم که نیاز به حل کردن مسئله پیدا میکنیم. برای حل مسائل زندگی دقت بسیار زیادی لازم است. گاهی یک تصمیم می‌تواند تبعات جبران ناپذیری برای ما داشته باشد.

معمولا حل مشکلات زندگی زناشویی، دشوار‌تر از مسائل فردی است. زمانی که لازم است خواسته‌ها،معیارها و انتظارات متعارض با هم سازگار شوند.حضور دو نفر لزوما بهتر از یکی نیست. برای مثال دشواری بودجه‌بندی برای یک فرد مجرد را با بودجه‌بندی برای یک خانواده پنج نفره مقایسه کنید.گاهی اوقات مسائل ساده هم به شیوه موثر حل و فصل نمی شوند. زیرا تعارض‌ها و دلخوری‌های گذشته مانع ارزیابی روشن موقعیت می‌شوند.

بنابراین ناتوانی مداوم در یافتن پاسخ موثر برای موقعیت است. در فرایند حل مسئله اولین گام، توصیف و تعریف دقیق مشکل. از منظر کارهایی است که تا کنون انجام داده اید، ولی مفید واقع نشده اند. اغلب یک موقعیت به این خاطر مشکل ساز می‌شود که شما پاسخی می‌دهید که در آن لحظه درست به نظر می‌رسد، اما در دراز مدت موثر نیست. به همین دلیل کسب توانایی در مهارت حل مسئله ضرورت پیدا میکند.