استارتاپ چیست؟
همه شرکت های جدید استارتاپ محسوب نمیشوند. شرکت هایی که پتانسیل رشد محدودی از نظر پایگاه مشتری، درآمد و محصول دارند، استارتاپ محسوب نمیشوند. به عنوان مثال، یک رستوران جدید، خشکشویی یا شرکت خدمات حرفهای بعید است که استارتاپ نامیده شود. اگرچه هیچ استاندارد واحدی برای تعریف شرکت استارتاپ وجود ندارد، جامعه تجاری تشخیص میدهد که یک طبقه خاص از شرکت های جوان و یک فرهنگ کاری خاص در استارتاپ ها وجود دارد. این فرهنگ استارتاپ، یا طرز فکر استارتاپ، دارای چندین ویژگی کلیدی است، از جمله تعهد به نوآوری و تمایل به ریسکپذیری و تصمیمگیری سریع. این فضا کارمندان بالقوهای را جذب میکند که به دنبال این محیط هستند.
فرهنگ استارتاپ را میتوان برابرگرایانه نیز در نظر گرفت، به طوری که کارگران در تمام سطوح با هم همکاری میکنند. فضای کاری آنها اغلب این دیدگاه را تقویت میکند، با فضاهای باز که در آن رهبران و کارکنان در کنار هم کار میکنند. با این حال، بنیانگذاران و مدیران اجرایی منتخب آنها همچنان مسئول هستند و اغلب به عنوان سفیران محصول و شرکتی که میسازند، خدمت میکنند.
استارتاپ ها اغلب به دلیل پتانسیل خود برای تکان دادن صنایع از طریق آنچه نوآوری مخرب نامیده میشود و معرفی فرآیندها و محصولات جدید به بازار، و همچنین به دلیل فرهنگ نوآورانه خود، مورد ستایش قرار میگیرند. آنها میتوانند تقریباً یک تصور اسطورهای در ذهن مردم داشته باشند، زیرا این ایده را تجسم میکنند که هر کسی میتواند با یک ایده شروع کند، سخت کار کند و در عین تکان دادن وضع موجود، ثروتمند شود.
با این حال، استارتاپ ها نیز مستعد ویژگیهای منفی، از جمله رقابت بیش از حد، تکانشگری و رفتارهای انحصاری هستند که کارگران، شرکا و سایر ذینفعان بالقوهای را که استانداردهای محدود تعیین شده توسط اعضای اصلی استارتاپ را برآورده نمیکنند، کنار میگذارند. علاوه بر این، نرخ بالای شکست استارتاپ ها اغلب برجسته میشود، به طوری که بسیاری در دستیابی به رشد پایدار یا سودآوری ناکام میمانند.
در نهایت، استارتاپ ها پتانسیل رشد بالایی دارند و نقش مهمی در پیشبرد رشد اقتصادی و پیشرفتهای فناوری ایفا میکنند.
بیشتر بخوانید: https://sharifstrategy.org/startup/
نظرات