اروم اروم جلو میومد . . .
-اینجا ته خط توعه وایولت من . . . بلاخره باید تسلیم بشی . . . مگر اینکه بخوای بمیری ! . . .حالا اون شیشه رو رد کن بیاد
-اشتباه میکنی . . . کسی که قراره اینجا بمیره تویی جاسپر
با عصبانیت داد کشید
-اگه نمیخوای بمیری شیشه عمرم رو پس بده
پشت سرم رو نگا کردم . . . اگه از اینجا بیوفتم توی اب غرق میشم . . . نمیتونم توی اب از قدرتم استفاده کنم . . . پس . .
- هعی جاسپر . . . من وایولت تو نیستم . . . من تامایو هستم . . .
-تو برای همیشه اینجا میمونی و وایولت من میشی
-اما جاسپر من عروسک خیمه شب بازی تو نیستم
شیشه عمرش رو محکم ب زمین کوبیدم و شکستم
دستشو روی سرش گذاشت و داد کشید
-تو چیکار کردی ؟! . . . هر.زه عوضی . .
سمتم اومد و منو هل داد عقب . . .زیر پام خالی شده بود . . . و ترسیده بودم . . این پایان بود؟

-تابوت سیاه
فصل دوم