نقدی بر مینی سریال آخرین سامورایی ایستاده
آخرین سامورایی ایستاده محصولِ اقتصادی نتفلیکس که گویشی از فرهنگِ ژاپُنی را داستان میگوید، قابل تأمل و دیدنی است. این اولین بار است که در مورد یک سریالِ خارجی مینویسم و دلیلاش هم ارادت و علاقهای است که به سینمای ژاپن: کوروساوا، اوزو و کوبایاشی دارم. به باور من کوبایاشی در «سهگانهی وضعیت بشری» و کوروساوا در «7 سامورایی» نمادی از فرهنگِ صلحجوی ژاپُنی را به تصویر کشیدند که در «آخرین سامورایی ایستاده» آن نماد به چالشِ جدیدی بدل شده. ضایع شدنِ آن نماد هنگامی است که یک سامورایی از روی طمع، و نه از روی نیاز، به روی سامورایی دیگر شمشیر میکشد. این هاراکیری اجباری نوعی از دگرکُشی و نه خودکشی است که جامعهی فرهنگیِ ژاپن را عقبمانده نشان داده. ادبیاتِ گرفته شده از آن میتواند به عنوانِ یک مطالعهی بینامللی مورد تفقد قرار گیرد امّا جنبهی سینمایی آن که همراه با تعلیقی فیدبکی است یک کِشمَکِشِ فردی ایجاد خواهد کرد که خودخواهی کمکم جای فداکاری و ایثار یک ساموراییِ هدفمند را میگیرد. در قسمت ابتدایی و سکانسِ اُپِنینگ هنگامی که ما با شخصیتی آدمکُش و شمشیر به دست روبهرو میشویم و بعد میبینیم وَبا چگونه خانوادهاش را به خطر انداخته، خیلی برایمان کلیشهای میشود که مثلاً او فکر کند شمشیرش زنگ زده یا بخواهد شمشیرش را برای مخارج خانوادهاش بفروشد و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
https://longtake.ir/mag/?p=25947
نظرات