دکتر شریعتی «صحنه حق و باطل»

۰ نظر گزارش تخلف
doctoralishariati
doctoralishariati

و ...
شـــهـیـد ، قـلـب تـاریــخ اسـت.

وقتی در صحنه حق و باطل نیستی هر کجا که میخواهی باش، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است.
شهادت، حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ است. شهادت نه یک باختن که یک انتخاب است، انتخابی که در آن مجاهد با قربانی کردن خویش در آستانه معبد آزادی و محراب عشق پیروز میشود. در فرهنگ ما شهادت مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد  با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب میکند! شهادت (بر خلاف تاریخ های دیگر که حادثه است و درگیری است و مرگ تحمیل شده بر قهرمان است و تراژدی) در فرهنگ ما یک «درجه» است، وسیله نیست خود هدف است، اصالت است. خود، یک تکامل ، یک علو است. خود یک مسئولیت بزرگ است. خود، یک راه میانبر به طرف صعود به قله معراج بشریت است و خود یک فرهنگ است. در همه قرن ها و عصرها، هنگامی که پیروان یک ایمانی، و یک اعتقادی قدرت دارند، با جهاد، عزتشان و حیاتشان را تضمین میکنند، و وقتی به ضعف دچار شدند و همه امکانات مبارزه را از آنان گرفتند، با شهادت، حیات و حرکت و زندگی و ایمان و عزت و آینده و تاریخ خودشان را تضمین میکنند، که
شهادت دعوتی است به همه عصرها و به همه نسل ها، که: اگر میتوانی بمیران و اگر نمیتوانی بمیر!
شهادت جنگ نیست، رسالت است. سلاح نیست، پیام است. کلمه نیست که با خون تلفظ میشود! خیانت را نابود نمیکند! اما تابش نوری است، در ظلمت عام، که فضا را روشن میکند و خیانت را نشان میدهد! جلادی در نیمه شب، تسبیح گویان، به نام یک «امام» نزدیک میشود، مردم برای اقتدای به او برخواسته اند تا در پی اش صف کشند. شهید ناگهان شمع را در جمع بر میافروزد. همین!

دکتر علی شریعتی
مجموعه آثار 19 / حسین وارث آدم
صص 188 ، 192 ، 194 ، 195 ، 205

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

دکتر شریعتی «صحنه حق و باطل»

۱ لایک
۰ نظر

و ...
شـــهـیـد ، قـلـب تـاریــخ اسـت.

وقتی در صحنه حق و باطل نیستی هر کجا که میخواهی باش، چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است.
شهادت، حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ است. شهادت نه یک باختن که یک انتخاب است، انتخابی که در آن مجاهد با قربانی کردن خویش در آستانه معبد آزادی و محراب عشق پیروز میشود. در فرهنگ ما شهادت مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد  با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب میکند! شهادت (بر خلاف تاریخ های دیگر که حادثه است و درگیری است و مرگ تحمیل شده بر قهرمان است و تراژدی) در فرهنگ ما یک «درجه» است، وسیله نیست خود هدف است، اصالت است. خود، یک تکامل ، یک علو است. خود یک مسئولیت بزرگ است. خود، یک راه میانبر به طرف صعود به قله معراج بشریت است و خود یک فرهنگ است. در همه قرن ها و عصرها، هنگامی که پیروان یک ایمانی، و یک اعتقادی قدرت دارند، با جهاد، عزتشان و حیاتشان را تضمین میکنند، و وقتی به ضعف دچار شدند و همه امکانات مبارزه را از آنان گرفتند، با شهادت، حیات و حرکت و زندگی و ایمان و عزت و آینده و تاریخ خودشان را تضمین میکنند، که
شهادت دعوتی است به همه عصرها و به همه نسل ها، که: اگر میتوانی بمیران و اگر نمیتوانی بمیر!
شهادت جنگ نیست، رسالت است. سلاح نیست، پیام است. کلمه نیست که با خون تلفظ میشود! خیانت را نابود نمیکند! اما تابش نوری است، در ظلمت عام، که فضا را روشن میکند و خیانت را نشان میدهد! جلادی در نیمه شب، تسبیح گویان، به نام یک «امام» نزدیک میشود، مردم برای اقتدای به او برخواسته اند تا در پی اش صف کشند. شهید ناگهان شمع را در جمع بر میافروزد. همین!

دکتر علی شریعتی
مجموعه آثار 19 / حسین وارث آدم
صص 188 ، 192 ، 194 ، 195 ، 205

مذهبی