چهار پند خر : داستان اموزنده از مثنوی معنوی
چهار پند خر:در روزگاران قدیم یک شغالی مردم آزار می زیسته که بیغوله ای در غاری نزدیک یک تپه داشت و آنجا زندگی میکرد که از قضا کنار یک باغ بزرگ انگور بود . شغال هم که از خدایش بود هر روز از راه سوراخ آب دزدکی وارد باغ می شد . شغال نمی توانست که از روی رنگ و شکل انگور تشخیص دهد که کدام خوشه رسیده و شیرین است و کدام یکی ترش . به همین خاطر ناچار بود خوشه به خوشه انگور ها را امتحان کند ؛ هر کدام را که شیرین بود می خورد و هر کدام را که ترش بود با پنجه هایش له میکرد و پای همان درخت میگذاشت و به خیال خودش کار خودش را آسان کرده بود و فردا برای آزمایش انگور ها وقتش را تلف نمی کرد....
نظرات