نقد فیلم بوگونیا
بوگونیا ساختهی یورگوس لانتیموس که بازسازیِ یک فیلم کُرهای به نامِ «سیاره سبز را نجات دهید!» است، گرایشی از منطقْ بر فلسفههای سینما دارد که خوانشِ آن را دشوار خواهد. این دشواری که اوجاش در «انواع مهربانی» پدیدار میشود و گویی مؤلف پس از «کشتن گوزن مقدس» عادتاش شده او را فیلسوفِ سینما بدانند، پُستمدرنبازی با دُمِ شیر است. فیلم در ظاهرِ یک درام، گُفتمانِ کلاسیک گونهی خود را به آوانگاردهای مَچکاتی میبازد. تلفیق شیمی و فیزیک در «بوگونیا» فِتیشِ فیلمساز است. از اینسرتهایی که تراکم موی میشل، اما استون، را هدف میگیرند تا حضور جسی پلمونس، که گویی اگر او نباشد لانتیموس روی هیکلِ کسی نمیتواند حساب کند و موسیقیای که آبکی لحظاتی مهیج را میسازد، مشخص است مؤلف در ارائهی خوانشِ خود از نسخهی بازسازی شده دُچار مشکل شده. مسئلهی بعدی مدیومِ فیلم است. داستان در حالِ روایت چگونگی دگردیسیِ زیستِ یک رئیسِ شرکتِ داروسازی است امّا تمرکز بر چراییِ شاخصههای فروپاشی در یک کُلنیِ زنبور و زنبوردار قرار میگیرد. فیلم این تضّادها را میسازد که مصنوعیوار به بیننده بگوید تو به خوبی موضوع را نفهمیدی، پس یکبارِ دیگر «بوگونیا» را ببین و...
متن کامل را در مجله سینمایی برداشت بلند بخوانید.
https://longtake.ir/mag/?p=25957
نظرات