قهوه قجری - محمدرجبی
امروز در چشمانِ قجریِ زنی،
مردی را دیدم،
تیپا خوردهی عشق
که در قمار زندگی
خیره به لبهای معشوقِ خود
آخرین جرعههایِ قهوه قجریِ خود را
سر کشیده بود
و در خاموشیِ ادعا
همرقصِ زهرآگینِ آتشِ درونِ خود
بیهیچ صدایی میسوخت
نویسنده:
محمد رجبی اوکتای
راه های ارتباطی ثابت:
https://www.karno.me/uktay
نظرات