غزل و آواز استاد حسن ستار مرغ بوتیمار آه میترسم شبی طوفان شود و تصنیف اشک من استاد گلپا همراه با بانو مهستی فقید

عباس
عباس

آه میترسم شبی طوفان شود
ساحل امید من ویران شود
گر ز دریا قطره ای هم کم شود
مرغ طوفان سینه اش پُر غم شود
ای دلت دریای پاک و روشنم
مرغ بوتیمار این دریا منم
هما میر افشار
********
اشک من ! خودتو نگه دار ،
نیا پایین منو رسوا می کنی
آخه غم تو میون جمعی ،
چرا تنها ، منو پیدا می کنی
می شکنی منو با نگاهت ، پیش مردم ،
آخه ای چشم سیاه
خون قلب منو هر شب ، جای باده ،
توی مینا می کنی
می ریزه رو بالش من ،
هر شب این اشکای لرزون
بی تو من غمگین و تنها ،
من پریشون ، دل پریشون
مستی ام رو تا سحر ،
پیمونه ام می بینه و بس
غنچه های اشکمو ،
دست غمت می چینه و بس
اشک من ! خودتو نگه دار ،
نیا پایین منو رسوا می کنی
آخه غم تو میون جمعی ،
چرا تنها منو پیدا می کنی
می شکنی منو با نگاهت ، پیش مردم ،
آخه ای چشم سیاه
خون قلب منو هر شب ، جای باده ،
توی مینا می کنی
می ریزه رو بالش من ،
هر شب این اشکای لرزون
بی تو من غمگین و تنها ،
من پریشون ، دل پریشون
مستی ام رو تا سحر ،
پیمونه ام می بینه و بس
غنچه های اشکمو ،
دست غمت می چینه و بس

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

غزل و آواز استاد حسن ستار مرغ بوتیمار آه میترسم شبی طوفان شود و تصنیف اشک من استاد گلپا همراه با بانو مهستی فقید

۳ لایک
۰ نظر

آه میترسم شبی طوفان شود
ساحل امید من ویران شود
گر ز دریا قطره ای هم کم شود
مرغ طوفان سینه اش پُر غم شود
ای دلت دریای پاک و روشنم
مرغ بوتیمار این دریا منم
هما میر افشار
********
اشک من ! خودتو نگه دار ،
نیا پایین منو رسوا می کنی
آخه غم تو میون جمعی ،
چرا تنها ، منو پیدا می کنی
می شکنی منو با نگاهت ، پیش مردم ،
آخه ای چشم سیاه
خون قلب منو هر شب ، جای باده ،
توی مینا می کنی
می ریزه رو بالش من ،
هر شب این اشکای لرزون
بی تو من غمگین و تنها ،
من پریشون ، دل پریشون
مستی ام رو تا سحر ،
پیمونه ام می بینه و بس
غنچه های اشکمو ،
دست غمت می چینه و بس
اشک من ! خودتو نگه دار ،
نیا پایین منو رسوا می کنی
آخه غم تو میون جمعی ،
چرا تنها منو پیدا می کنی
می شکنی منو با نگاهت ، پیش مردم ،
آخه ای چشم سیاه
خون قلب منو هر شب ، جای باده ،
توی مینا می کنی
می ریزه رو بالش من ،
هر شب این اشکای لرزون
بی تو من غمگین و تنها ،
من پریشون ، دل پریشون
مستی ام رو تا سحر ،
پیمونه ام می بینه و بس
غنچه های اشکمو ،
دست غمت می چینه و بس

موسیقی و هنر