در حال بارگذاری ویدیو ...

به دنبال سرنوشت فصل 2 قسمت 14

۴ نظر گزارش تخلف
Carla tsukinami   D.L.L* *
Carla tsukinami D.L.L* *

روز بعد:
ریکو:وای دیشب چقدر خوش گذشت
شو: به ما که خوش نگذشت والا.شما ها کیف کردین
ریکو : خخخ خوب میخواستی بیای وسط.
شو : من مثل تو جوگیرم عایا ؟
ریکو:تو کلا چیزی به اسم جوگیر شدن میشناسی؟
شو:نع
میسا:پاشید بباید یه برنامه ریزی بکنیم واسه تابستون.من نمیخوام تابستونم زهر بشه واسم .
خلاصه جمع میشن و قرار میشه که یه ماه برن خونه عمه ی میسا که ایرانه.
ریکو:چرا ایران حالا؟جای بهتر نبود؟
میسا : شوهرش ایرانیه . اها راستی بگم که فعلا فقط دختر عمم اونجا هست.
ریکو : دختر عمت چجوریه ؟
میسا : ها ؟
ریکو : منظورم از نظر اخلاقه
میسا : نگران نباش . من بدم دعا کنم شما دو تا با هم جور نشید .
ریکو : چرا ؟
میسا : چون سر منو میکنین زیر اب .
ریکو : خخخ ایشالا
میسا : غلط کردین خودم ادبتون میکنم
شینا : خدایا . از تو شکایت دارم .
ریکو : خخخ حالا شکایتت چیه ؟
شینا : چرا میسا رو شفا نمیدی خدا ؟
میسا : -_- من فک کردم الان یه سوژه گیرم میاد .
شینا : تا این ریکو هست تو نیازی به سوژه ی دیگه ای نداری .
ریکو : خفه شووووووو .-_-
شینا : چپه شو ^-^
ریکو : مرض
شینا : نوش جونت ^-^
میسا : به جای زر زر کردن برین وسایلتونو جمع کنین
ریکو : چشم خانم ناظم .
ریکو در میره . شینا هم میره خونشون و خلاصه همه مشغول جمع کردن وسایلشونن .
اتاق ریکو :
ریکو : اممممممم ایران ؟ دقیقا باید چی پوشید اونجا ؟
بعد از تحقیق درباره ایران :
ریکو : مانتو ؟؟؟؟ ندارم -_- فک کنم پیراهن آستین بلند یا سویشرت هم کفایت میکنه.
بعد از دو ساعت : این همون شال سفیدس که از ایران واسم اومده بود نه ؟
اتاق میسا :
میسا : یا خدا . اونجا که ...پیراهن استین سه ربع هم کفایت میکنه دیگه ..کلاهش هم میندازم رو سرم.
اتاق شینا :
شینا:قربون سویشرت مشکیم برم من وایییی ( جوگیر )

نظرات (۴)

Loading...

توضیحات

به دنبال سرنوشت فصل 2 قسمت 14

۹ لایک
۴ نظر

روز بعد:
ریکو:وای دیشب چقدر خوش گذشت
شو: به ما که خوش نگذشت والا.شما ها کیف کردین
ریکو : خخخ خوب میخواستی بیای وسط.
شو : من مثل تو جوگیرم عایا ؟
ریکو:تو کلا چیزی به اسم جوگیر شدن میشناسی؟
شو:نع
میسا:پاشید بباید یه برنامه ریزی بکنیم واسه تابستون.من نمیخوام تابستونم زهر بشه واسم .
خلاصه جمع میشن و قرار میشه که یه ماه برن خونه عمه ی میسا که ایرانه.
ریکو:چرا ایران حالا؟جای بهتر نبود؟
میسا : شوهرش ایرانیه . اها راستی بگم که فعلا فقط دختر عمم اونجا هست.
ریکو : دختر عمت چجوریه ؟
میسا : ها ؟
ریکو : منظورم از نظر اخلاقه
میسا : نگران نباش . من بدم دعا کنم شما دو تا با هم جور نشید .
ریکو : چرا ؟
میسا : چون سر منو میکنین زیر اب .
ریکو : خخخ ایشالا
میسا : غلط کردین خودم ادبتون میکنم
شینا : خدایا . از تو شکایت دارم .
ریکو : خخخ حالا شکایتت چیه ؟
شینا : چرا میسا رو شفا نمیدی خدا ؟
میسا : -_- من فک کردم الان یه سوژه گیرم میاد .
شینا : تا این ریکو هست تو نیازی به سوژه ی دیگه ای نداری .
ریکو : خفه شووووووو .-_-
شینا : چپه شو ^-^
ریکو : مرض
شینا : نوش جونت ^-^
میسا : به جای زر زر کردن برین وسایلتونو جمع کنین
ریکو : چشم خانم ناظم .
ریکو در میره . شینا هم میره خونشون و خلاصه همه مشغول جمع کردن وسایلشونن .
اتاق ریکو :
ریکو : اممممممم ایران ؟ دقیقا باید چی پوشید اونجا ؟
بعد از تحقیق درباره ایران :
ریکو : مانتو ؟؟؟؟ ندارم -_- فک کنم پیراهن آستین بلند یا سویشرت هم کفایت میکنه.
بعد از دو ساعت : این همون شال سفیدس که از ایران واسم اومده بود نه ؟
اتاق میسا :
میسا : یا خدا . اونجا که ...پیراهن استین سه ربع هم کفایت میکنه دیگه ..کلاهش هم میندازم رو سرم.
اتاق شینا :
شینا:قربون سویشرت مشکیم برم من وایییی ( جوگیر )