چرا استراتژیهای ناقصالخلقه متولد میشوند
مولف کتاب «رویکردهای خلق استراتژی» میگوید برای آنکه استراتژیها پس از تدوین صرفا زینتبخش قفسههای مدیران نشوند، باید برای عملیاتی شدن آنها سیستم مانیتورنیگ، ارزیابی عملکرد و حتی پاداش طراحی شود
یکی از چالش های مدیریت و کسبوکار تدوین یک استراتژی موفق است به خصوص در کشور ما که چالشها و عوامل بیثباتکننده بازارها در آن فراوان یافت می شود. از سوی دیگر، نوعی خودزنی در فضای فرهنگی این روزهای جامعه را شاهدیم که بر مبنای آن، عدهای هیچ دستاوردی در کشور را قابل اعتنا نمیبینند و به موفقیتها هم با دیده تردید مینگرند. اما در این گفتوگو به سراغ مؤلفی رفتیم که تجارب خود را از موفقیتهای رخداده در عرصه مدیریت و کسبوکار از منظر یک استراتژیست تألیف و در قالب کتاب «رویکردهای خلق استراتژی» به همت شرکت چاپ و نشر بازرگانی عرضه کرده است.
در بازار نشر ایران کمتر کتابی مشابه «رویکردهای خلق استراتژی» که به تشریح علمی تجربههای منجر به خلق موفقیتهای عملی بپردازد یا کتابهایی که نتیجه یک پروژه مشاوره مدیریت را جمعبندی کرده باشند، مشاهده میکنیم؛ هر چند در خارج از ایران به وفور شاهد انتشار نمونههایی از این دست هستیم و گاه برخی از آنها در داخل نیز ترجمه و چاپ میشود.
اما به عقیده هوشنگ نظامیوند چگینی، نویسنده کتاب رویکردهای خلق استراتژی و دانشآموخته کارشناسی ارشد درشته اقتصاد و دکتری مدیریت بازرگانی، وقتی تجربه های شرکت هایی مانند مایکروسافت، آی.بی.ام و اپل را در کتابهای ترجمهشده میخوانیم، به وضوح میبینیم که همخوانیای با وضع کسبوکار در کشور ما ندارند.
نظرات