شوکت نام : شاعر حسن اسدی شبدیز با خوانش آرام

۰ نظر گزارش تخلف
سید مجتبی محمدی
سید مجتبی محمدی

شوکت نام

در هوایِ تازه، عشقی آتشین می پرورانم
افعیِ آتش نفس،درآستین می پرورانم

ریشه درخون دارداندوهِ شرنگ اندودِاین عشق!
شاخه ی حنظل به جویِ انگبین می پرورانم

دربهشتِ کامرانی،کامِ شیرینِ جوانی
چینِ پیری،چینِ حسرت،برجبین می پرورانم

روبه پایانم ولی برنسلِ شورانگیزِ فردا
زندگی رادرنگاهِ واپسین می پرورانم

دربلورستانِ دل،گلخانه ای ازجنسِ احساس
زیرچتری ازخیالِ دلنشین می پرورانم

تا به خاتونِ محبت،بستری ازگل بسازم
دشتی ازآلاله هایِ دستچین می پرورانم

تازچشمِ هرگیاهی،مشعلی روشن بتابد
آفتابی درنهانگاهِ زمین می پرورانم

جزبه عمری خونِ دل خوردن،درانگشترنگنجد!
شوکتِ نامی که برنقشِ نگین می پرورانم

تادلِ شبدیزازبیدادِضحاکان نلرزد
تکسواری ازتبارِ آبتین می پرورانم



حسن اسدی "شبدیز

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

شوکت نام : شاعر حسن اسدی شبدیز با خوانش آرام

۰ لایک
۰ نظر

شوکت نام

در هوایِ تازه، عشقی آتشین می پرورانم
افعیِ آتش نفس،درآستین می پرورانم

ریشه درخون دارداندوهِ شرنگ اندودِاین عشق!
شاخه ی حنظل به جویِ انگبین می پرورانم

دربهشتِ کامرانی،کامِ شیرینِ جوانی
چینِ پیری،چینِ حسرت،برجبین می پرورانم

روبه پایانم ولی برنسلِ شورانگیزِ فردا
زندگی رادرنگاهِ واپسین می پرورانم

دربلورستانِ دل،گلخانه ای ازجنسِ احساس
زیرچتری ازخیالِ دلنشین می پرورانم

تا به خاتونِ محبت،بستری ازگل بسازم
دشتی ازآلاله هایِ دستچین می پرورانم

تازچشمِ هرگیاهی،مشعلی روشن بتابد
آفتابی درنهانگاهِ زمین می پرورانم

جزبه عمری خونِ دل خوردن،درانگشترنگنجد!
شوکتِ نامی که برنقشِ نگین می پرورانم

تادلِ شبدیزازبیدادِضحاکان نلرزد
تکسواری ازتبارِ آبتین می پرورانم



حسن اسدی "شبدیز

موسیقی و هنر